برو بچه های ارزشی
اللّهُمَّ کُنْ لِوَلِیِّکَ الْحُجَّةِ بْنِ الْحَسَنِ صَلَواتُکَ عَلَیْهِ وَعَلى آبائِهِ فی هذِهِ السّاعَةِ وَفی کُلِّ ساعَةٍ وَلِیّاً وَحافِظاً وَقائِدا ‏وَناصِراً وَدَلیلاً وَعَیْناً حَتّى تُسْکِنَهُ أَرْضَک َطَوْعاً وَتُمَتِّعَهُ فیها طَویلاً
بزرگترین منبع کدهای جاوا اسکریپت
خرداد 89 - *آوای ققنوس*
سفارش تبلیغ
صبا ویژن
*آوای ققنوس*
قالب های وبلاگ آمادهدایرکتوری وبلاگ های ایرانیانپارسی بلاگپرشین یاهو
بر دلت جامه پرهیزگاری بپوشان تا به دانش برسی [از سفارشهای خضر به موسی علیه السلام]
به قلم: *فونیکس*:: 89/3/31:: 4:22 عصر

یکی از سخت ترین کارهای دنیا نوشتن از مردان بزرگ است. مخصوصاً وقتی بخواهی ابر مردی چون مصطفی چمران را در 0003 واژه بگنجانی. چه بنویسی؟ چند واژه سهم شجاعت این مرد می شود؟ چند واژه برای مقام علمی اش؟ چند واژه برای مبارزاتش؟ هنرش را چه کنی؟ عرفانش چه می شود؟ و امان از عشق و سوختن شمع... گمان کن، معجزه ای شد و تمام این پرده ها در این یک مشت واژه گنجید. آیا مصطفی همین بود؟ سوال ها در برابر چشمانت رژه می روند، جواب ها هم. سوال های بی جواب و جواب هایی که روحت را آرام نمی کنند و خود سوال می شوند.

سرگردان و پریشان راهی می شوم. در شلوغی خیابان 51 خرداد- نرسیده به چهار راه سیروس- گذری قدیمی است، گذر سرپولک. شاید جواب برخی سوال ها در خانه پلاک هفت گذر سرپولک باشد، خانه پدری مصطفی که اینک بازسازی شده و برای خودش موزه ای است. عکس بزرگی از مصطفی در میان یاران رزمنده اش که بر پیشانی دیوار کاهگلی نشسته، بهترین راهنماست.

ساعتی بیشتر به غروب آفتاب نمانده و در بسته است. زنگ می زنم. دوستی جوان در را باز می کند و داخل می شوم. قرار می شود اول گشتی در خانه بزنم و سپس با آقای نجابت که مسئول موزه است، گپی داشته باشیم.

وارد حیاط می شوم. حوضی سنگی و تک درختی بلند با تنی زخمی که اگر گوش جان داشتم، حتماً از مصطفی گفتنی ها داشتند. اولین چیزی که به ذهن می رسد، آرامش عجیب خانه است. آرامشی که مانند مه تو را نیز دربرمی گیرد. انگار نه انگار که اینجا یکی از شلوغ ترین مناطق تهران است.

در ایوان روبرو، تندیسی فلزی از مصطفی است. نشسته است. به دیوار تکیه داده، پاهایش را دراز کرده و کتابی در دست دارد. جلو می روم و سرکی می کشم. کویر شریعتی را می خواند. از پله های ایوان بالا می روم و وارد اولین اتاق می شوم. اتاق دوران کودکی و تحصیل مصطفی. دیوارها پر است از مدارک تحصیلی اش. از کارنامه های دبستان که جلوی قسمت اخلاق، همیشه خوب نوشته شده تا مدرک دکترای فیزیک پلاسما از دانشگاه برکلی در آمریکا.

اتاق بعدی بزرگ تر و زمینه دیوارها قرمز است و عکس هایی از دوران حضور او در آمریکا، لبنان و کردستان را بر سینه دارد. برخی از نقاشی های مصطفی هم هست. تابلو عروج که مرغی را در حال پرواز به سوی خورشید از دریایی تاریک و طوفانی نشان می دهد و تابلو انفجار نور که شمعی است در تاریکی. اینجاست که می گویم جواب های مصطفی هم خودشان سوال هستند. شمع یکی از نشانه ها برای شناخت اوست. آنقدر دوستش دارد که به همسرش غاده نیز در روز ازدواج، شمع هدیه می کند! آری شمع یکی از راه های رسیدن به مصطفی است اما ما آدمهای معتاد به روزمرگی و سرخوش از برق اجناس بنجل در زیر نور لامپ های هزار واتی، از شمع چه می فهمیم؟

ساعت و جانماز و عینک مصطفی هم آنجاست و گچی که شاید روزی پای مجروح مصطفی را در آغوش داشته است. گوشه ای از دیوار قفسه ای کتاب است. دوست دارم بدانم چه کتاب هایی می خوانده است. الجزایر و مردان مجاهد، عارف و صوفی چه می گویند؟ ، نابسمانی های روشنفکران، خاطرات شارل دوگل، سیری در اندیشه سیاسی عرب، چندین شماره از ماهنامه دانشمند و...

به اتاق آخر می روم. اتاق عکس های خوزستان. روی میز، آرشیوی نه چندان قطور از مطبوعات است. مطالبی از چمران و درباره چمران. کیهان، 26 آبان 1359 مقاله ای به قلم مصطفی با این عنوان؛ جنگ: آزمایشگاه خدا... و مصاحبه ای با میزان در 29 شهریور 59 با این تیتر؛ اگر کسی بدون تخصص مسئولیت کاری را پذیرفت تقوی هم ندارد.

مجاور اتاق خوزستان هم، آشپزخانه منزل است، با تنوری کوچک، خمره ای تقریباً بزرگ، سماوری کهنه و چند آسیاب دستی.

به سراغ آقای نجابت می روم و به گفت و گو می نشینیم و از مصطفی حرف می زنیم. اینکه چرا او در حد و اندازه خودش، خصوصاً برای نسل جوان گمنام است. چرا در پاساژهای خیابان انقلاب انواع و اقسام پوسترهای چه گوآرا یافت می شود و دریغ از یک پوستر چمران. همسر آمریکایی مصطفی که با او در تظاهرات ضد شاه هم شرکت می کرده و روحیه انقلابی داشته، اینک کجاست؟ اصلاً زنده است؟ فرزندانش چه می کنند؟ چه تصوری از پدرشان دارند؟ اصلاً او را می شناسند؟

حرف هایمان بیشتر به یافتن سوالات گذشت. دیگر وقت رفتن بود. از مهمان نوازی دوستان تشکر می کنم و بیرون می آیم. گذر سرپولک هم با تمام دور و درازی اش تمام می شود و مرا با سوالات بیشتری در هیاهوی شهر غرق می کند.

گفته اند «الفضل ما شهدت به الاعداء». آنچه می خوانید مواردی از ده ها گزارش ساواک درباره مصطفی(منتشر شده از سوی مرکز اسناد تاریخی) است. او از اول هم برای تاریک پرستان خطرناک بود، چه آن روز که دانشمند بود و چه آن وقتی که چریکی خانه به دوش شد. کنار هم گذاشتن این قطعات کوچک، شاید بتواند کمک اندکی به تکمیل پاسخ معمای مصطفی باشد.

گزارش خبر

شماره: 111/315

تاریخ: 13/3/46

موضوع: استخدام دکتر چمران ساوه ای

یکی از هدف های دکتر مجتهدی (رئیس دانشگاه صنعتی آریامهر) از مسافرت به آمریکا استخدام دکتر چمران ساوه ای بود و چون نامبرده تا سال 1968 با دانشگاه قرارداد بسته و نمی تواند قبل از این تاریخ به ایران مراجعت نماید.

مشخصات ظاهری- شخصی است محجوب-مؤدب- با شخصیت- باسواد- مرموز- دیرباور- بدبین- دقیق- ضعیف الجثه و بالاخره شیک پوش

ضمناً نامه پیوست از طرف اداره مهاجرت به سرپرستی ارسال شده مبنی بر اینکه از آدرس دکتر چمران ساوه ای خبری ندارد.

نظریه: اداره مهاجرت با آنهمه عرض و طول و هزاران نفر کارمند ورزیده و صدها میلیون دلار بودجه سالیانه نتوانسته است از نامبرده خبری داشته باشد در کشوری مانند آمریکا که همه چیز حساب و کتاب و نظم دارد و اداره مهاجرت آن از کوچکترین کارهای اتباع خارجی آگاهست چطور ممکنست که آدرس شخصی را که مدت 5 تا 6 سال است در یکی از دانشگاه های معتبر آمریکا تدریس می کند معلوم نباشد.

¤¤¤

سازمان اطلاعات و امنیت کشور

به: ریاست ساواک

از: اداره کل سوم

شماره: 22672/312

تاریخ: 10/4/46

موضوع: مصطفی چمران ساوه ای فرزند حسن دارای شناسنامه شماره 42610 صادره تهران- متولد 1311- شغل استاد دانشگاه صنعتی آریامهر

نامبرده بالا پس از طی دوره مهندسی رشته برق دانشکده فنی تهران در سال 36 جهت ادامه تحصیل با گرفتن کمک هزینه تحصیلی به آمریکا عازم گردیده و طبق سوابق موجود در سال 40 به عضویت انجمن دانشجویان ایرانی مقیم شمال کالیفرنیا انتخاب و با شرکت در تظاهرات دانشجویان ناراحت فعالیت های مضره خود را شروع و در سال 41 هنگام تشریف فرمایی اعلیحضرت همایون شاهنشاه آریامهر به آمریکا به اتفاق همسر آمریکایی خود در تظاهرات بر علیه معظم له شرکت و به علاوه در طرح ریزی و تهیه مقدمات این تظاهرات سهیم و دخیل بوده است. ضمناً نامبرده از تاریخ 6 الی 11 شهریور 43 در یازدهمین کنگره دانشجویان وابسته به جبهه ملی شرکت و سخنرانی نموده و از طرفی یکی از گردانندگان فدراسیون دانشجویان ایرانی در آمریکا و از رهبران کمیته مرکزی جبهه ملی در آن کشور معرفی گردیده است.

علیهذا باتوجه به اینکه با استخدام مشارالیه در دانشگاه صنعتی آریامهر موافقت و نامبرده قریباً به کشور وارد خواهد شد خواهشمند است دستور فرمائید با استفاده از وجود منابع و سایر امکانات موجود مترصد باشند به محض ورود مشارالیه به ایران او را شناسایی و اعمال و رفتارش را دقیقاً و بطور غیرمحسوس تحت نظر قرار داده و از نتایج حاصله به موقع این اداره کل را مستحضر سازند. ضمناً یک قطعه عکس وی متعاقباً ارسال خواهد شد.

¤¤¤

گزارش خبر

به: 315

از: آمریکا

شماره: /315

تاریخ: 17/1/47

موضوع: دکتر مصطفی چمران

در دو هفته گذشته نامبرده در جواب فرهاد پرتوی (رئیس کنفدراسیون دانشجویان ایرانی در آمریکا) درباره ماتریالیسم دیالتیک صحبت می کرد و اظهارات ایشان جنبه علمی داشت و تمام سؤال جواب ها درباره موضوع مذکور در بالا بود این جلسه ها روزهای سه شنبه از ساعت 19 تا 22 و بعضی اوقات تا ساعت 1 نیمه شب ادامه پیدا می کند نامبرده از محصلین دانشکده فنی دانشگاه تهران می باشد بنا به گفته خود وی در جلسه ختم غلامرضا تختی در خانه ایران از موقع شلوغی و سر و صدای دانشکده فنی و کشته شدن سه نفر دانشجو با جبهه ملی و مخالفین شاهنشاه آریامهر همکاری داشته و بعدها از دانشگاه کالیفرنیا در شهر برکلی درجه دکترا دریافت کرده و فعلا مشغول کار است مشخصات نامبرده به شرح زیر است. دارای قد متوسط است و عینک ذره بینی می زند و موی سرش ریخته و طرف راست صورتش دارای خال است.

¤ ¤ ¤

گزارش خبر

به: 315

از: آمریکا

شماره: 714/315

تاریخ: 22/3/47

موضوع: جلسه روز 17/2/47 خانه ایران در برکلی

شب سه شنبه 17/2/47 از ساعت 00/8 جلسه سازمان دانشجویان ایرانی شمال کالیفرنیا در خانه ایران تشکیل گردید در این جلسه دکتر چمران درباره سیاه پوستان آمریکا و انقلاب اخیر آنها صحبت کرد. پس از مقدمه ای از چگونگی آمدن سیاه پوستان به آمریکا گفت که آنها را به عنوان برده و اسیر در ته کشتی ها می ریختند. برای کار در مزارع و کارگاه ها به آمریکا می آوردند و پس از این مقدمه تقریبا طولانی شروع کرد به خواندن قسمتی از نوشته های (یکی از رهبران مسلمانان سیاه پوست که چند سال قبل کشته شد) قسمت های اول مربوط به جریان زندگی او و اینکه پدرش به دست سفیدپوستان و دشمنان آزادی در موقعی که 6 ساله بود به قتل رسیده بود و ادامه داد که بالاخره او پس از پیوستن به مسلمانان سیاه پوست آمریکا جزو پیروان آنها شد و بعدا پس از سفری که به مکه کرد از رهبر آنها یعنی محمد عالیجا جدا شد و اظهار نمود که اسلام در حقیقت بهترین مذهب است و آنکه مسلمان واقعی است باید در احقاق حق و به دست آوردن آزادیش به انقلاب پردازند و در این راه از هیچ چیز و پیشامدی ترس و وحشت نداشته باشد و تا مادام که به هدف خود و آزادی خود نرسد مردانه مبارزه نماید سخنرانی نامبرده تا ساعت 10 ادامه داشت و در این ساعت پس از اینکه یک عده سؤال هایی در این باره از وی کردند در حدود ساعت 5/10 جلسه تمام شد.

¤ ¤ ¤

گزارش خبر

به: 315

از: آمریکا

شماره: 1160/315

تاریخ: 16/5/47

... نامبرده ]مصطفی چمران[ گفت من به آن عده از دوستان که با دیانت و مذهب مخالفت دارند توصیه می نمایم که مخالفت شما با متدینین و مذهب مثل مخالفت محمدرضا پهلوی نباشد زیرا او با اینکه سران مذهبی ایران را که با دستگاه ظالمانه او مخالف هستند و می کوشند او را سرنگون سازند به این طریق رفتار می کند و آنها را به زندان انداخته و تبعید می کند و در عوض خودش از دعای تبریک عده آخوند خائن و بی سواد برخوردار است و برای فریب ملت و گمراهی عده زیادی هر کجا که بخواهد برود در فرودگاه قبل از پروازش در گوش او دعای سفر می خوانند و در جلوی مرقد مطهر حضرت امام رضا در مقابل دوربین های تلویزیون و عکاسی خم و راست می شود و با نماز خواندن مثل گربه زاهد به عوام فریبی می پردازد پس شما اگر می خواهید با دین مخالفت کنید با این قسمت هایش مخالفت نمائید و در خاتمه سخنانش به اقدامات آیت الله خمینی و زندان و تبعید او اشاره کرد.


¤¤¤
ادامه مطلب...


  • کلید واژه :



  • 253778:کل بازدید
    13:بازدید امروز
    14:بازدید دیروز
    پیوندهای روزانه
    فونیکس کیه؟
    *آوای ققنوس*
    هستم یا نیستم

    یــــاهـو

    لوگوی خودم
    *آوای ققنوس*
    لوگوی دوستان


















































    لینک دوستان

    عاشق آسمونی
    نگاهی به اسم او
    چون دلارام می زند شمشیر...............سر ببازیم ورخ نتابیم
    بندیر
    ابوحامد
    شب و تنهایی عشق
    روانشناسی آیناز
    آوای قلبها...
    یادداشتها و برداشتها
    رنگارنگه
    نور
    خط سوم
    بهونه های بارونی
    موعود
    خط بارون
    شریعت پاینده
    کوله پشتـــــــــــــــــــــی
    برو بچه های ارزشی
    آرامش جاویدان در پرتو آموزه های اسلام
    عاشق دلباخته
    امیدزهرا
    نازی
    عشق من هیچ وقت تنهام نزار
    دکتر علی حاجی ستوده
    کشکول
    انا مجنون الحسین
    السلام علیک یا امام الرئوف
    آخرین منجی
    اسلحه پر
    بیا تو حالشو ببر
    خلاقیت
    اختلالات روانی اضطراب خشم افسردگی...
    دوست داشتنی ها
    دهشک(ده اشکانیان)
    سرگیجه
    سرگیجه
    دیــار عـاشقـان
    وبلاگ خودرازیباترازانچه که هست کنید
    نامه ی زرتشت
    ● باد صبا ●
    نیار یعنی آرزو
    سلطان عشق
    کابووس
    مسیح اندیمشک
    پرواز
    موتور سنگین ... HONDA - SUZUKI ... موتور سنگین
    (جزر و مد)
    صدرا
    شهید محمدهادی جاودانی (کمیل)
    برای خدا و تنهایی هام
    انتظار
    به سوی حقیقت
    گل یخ
    شیفته
    نـو ر و ز
    کلبه تنهائی من
    Lovely
    ??? در جستجوی عشق برتر ???
    یوسف
    desperado bug
    ترنم باران
    جوکستان ، اس ام اس ، جوک ، لطیفه ، طنز ،jok+sms
    ساغر
    به خود آییم و بخواهیم،‏که انسان باشیم...
    سینا گیتاریست
    سودای مهتاب
    نوکران مولا
    حرف و حدیث های دو مهندس
    سپیدار
    امیر امینی
    رقص در غبار
    دل مجنون
    حسین اکبری
    . این وبلاگو همینطوری لینک کردم
    امین
    هرگز عاشق نشو

    تست خودکار سرعت اینترنت شما
    شمیم یار
    غزه
    غزه را آزاد کنید
    لعنت بر ما
    از رهبر چه می دانید ؟

    فریاد بی صدا
    دسته بندی یادداشت ها
    دست نوشته های من[45] . رهبرم[2] . سیاسی[2] . عید[2] . غزه[2] . فلسطین - غزه . مذهبی . مولانا . وظیفه . ولادت . شعر . gazza . آموزش . پزشکی . خبر . خبر روز . خدا . خیلی خواندنی .
    بایگانی
    گل سرخ 1
    گل سرخ 2
    گل سرخ3
    گل سرخ4
    گل سرخ5
    گل سرخ 6
    گل سرخ7
    گل سرخ8
    گل سرخ9
    گل سرخ10
    گل سرخ11
    گل سرخ12
    گل سرخ13
    گل سرخ14
    گل سرخ15
    گل سرخ16
    گل سرخ17
    گل سرخ18
    گل سخ 19
    گل سرخ 20
    گل سرخ 21
    گل سرخ 22
    گل سرخ23
    گل سرخ24
    گل سرخ 25
    خرداد 89
    تیر 89
    شهریور 89
    اسفند 89
    فروردین 90
    تیر 90
    مرداد 90
    شهریور 90
    دی 90
    آبان 90
    اسفند 90
    دی 91
    اشتراک
     

    وب سایت ختم قرآن مجید