برو بچه های ارزشی
اللّهُمَّ کُنْ لِوَلِیِّکَ الْحُجَّةِ بْنِ الْحَسَنِ صَلَواتُکَ عَلَیْهِ وَعَلى آبائِهِ فی هذِهِ السّاعَةِ وَفی کُلِّ ساعَةٍ وَلِیّاً وَحافِظاً وَقائِدا ‏وَناصِراً وَدَلیلاً وَعَیْناً حَتّى تُسْکِنَهُ أَرْضَک َطَوْعاً وَتُمَتِّعَهُ فیها طَویلاً
بزرگترین منبع کدهای جاوا اسکریپت
گل سرخ24 - *آوای ققنوس*
سفارش تبلیغ
صبا ویژن
*آوای ققنوس*
قالب های وبلاگ آمادهدایرکتوری وبلاگ های ایرانیانپارسی بلاگپرشین یاهو
قصه گوی شبی خوشتر از دانش، نیست . [امام علی علیه السلام]
به قلم: *فونیکس*:: 88/9/23:: 3:11 عصر

در این شرایط حرفی دقیق تر و گویا تر و زیبــــــــــــــــاتر از کلام امام خامنه ای ندیدم که تقدیم خوانندگان بکنم.....

سخنان خیلی زیبا هستند خواهش می کنم اگر می توانید به جای برخی کارهای غیر ضروری بیانات واقعا مهم رهبری را مطالعه کنید....

عشق من مولای من سید علی *لبیک یا خامنه ای*

 

بیانات در دیدار با جمعی از طلاب و روحانیون

 

بسم‌اللَّه‌الرّحمن‌الرّحیم‌

خوشامد عرض میکنیم به همه‌ى برادران عزیز، خواهران عزیز که در این جمع نورانى حضور دارید. بحمداللَّه علماى محترم، فضلاى گرامى، طلاب عزیز، اساتید و مدیران حوزه‌ى علمیه‌ى قم، همه در این جمع تشریف دارید و جمع ممتاز و کم‌نظیرى است.
 مناسبت هم مناسبت تبلیغ است؛ یعنى در واقع کار اصلى و جوهرى من و شما. ایام هم ایام کاملاً مناسبى است و ایام الهام‌بخشى است؛ دیروز، روز مبارک مباهله بود؛ چند روز دیگر ایام محرّم شروع خواهد شد؛ روز بیست و هفتم آذر - چند روز دیگر - روز پیوند یا وحدت حوزه و دانشگاه است. همه‌ى این مناسبتها براى ما که کمربسته‌ى تبلیغ دین و ابلاغ حقیقت به دلها و ذهنها هستیم، مناسبتهاى مهم و درس‌آموزى است.

 روز مباهله، روزى است که پیامبر مکرم اسلام، عزیزترین عناصر انسانى خود را به صحنه مى‌آورد. نکته‌ى مهم در باب مباهله این است: «و انفسنا و انفسکم» در آن هست؛ «و نساءنا و نساءکم»(1) در آن هست؛ عزیزترین انسانها را پیغمبر اکرم انتخاب میکند و به صحنه مى‌آورد براى محاجه‌اى که در آن باید مایز بین حق و باطل و شاخص روشنگر در معرض دید همه قرار بگیرد. هیچ سابقه نداشته است که در راه تبلیغ دین و بیان حقیقت، پیغمبر دست عزیزان خود، فرزندان خود و دختر خود و امیرالمؤمنین را - که برادر و جانشین خود هست - بگیرد و بیاورد وسط میدان؛ استثنائى بودن روز مباهله به این شکل است. یعنى نشان دهنده‌ى این است که بیان حقیقت، ابلاغ حقیقت، چقدر مهم است؛ مى‌آورد به میدان با این داعیه که میگوید بیائیم مباهله کنیم؛ هر کدام بر حق بودیم، بماند، هر کدام بر خلاف حق بودیم، ریشه‌کن بشود با عذاب الهى.

 همین قضیه در محرّم اتفاق افتاده است به شکل عملى؛ یعنى امام حسین (علیه الصّلاة و السّلام) هم براى بیان حقیقت، روشنگرى در طول تاریخ، عزیزترین عزیزان خود را برمیدارد مى‌آورد وسط میدان. امام حسین (علیه‌السّلام) که میدانست حادثه چه جور تمام خواهد شد؛ زینب را آورد، همسران خود را آورد، فرزندان خود را آورد، برادران عزیز خود را آورد. اینجا هم مسئله، مسئله‌ى تبلیغ دین است؛ تبلیغ به معناى حقیقى کلمه؛ رساندن پیام، روشن کردن فضا؛ ابعاد مسئله‌ى تبلیغ را این جورى میشود فهمید که چقدر مهم است. در آن خطبه «من رأى سلطانا جائرا مستحلّا لحرم اللَّه ناکثا لعهداللَّه ... و لم‌یغیّر علیه بفعل و لا قول کان حقّا على اللَّه ان یدخله مدخله»؛(2) یعنى وقتى او دارد فضا را به این شکل آلوده میکند، خراب میکند، باید یا با فعل یا با قول آمد روشنگرى کرد. و امام حسین (علیه‌السّلام) این کار را انجام میدهد، آن هم با این هزینه‌ى سنگین؛ عیالات خود، همسران خود، عزیزان خود، فرزندان امیرالمؤمنین، زینب کبرى، اینها را برمیدارد مى‌آید وسط میدان.

 یک بُعد امروزى قضیه هم آن مناسبت سوم است، که پیوند حوزه و دانشگاه است. اینجا هم مسئله، مسئله‌ى ساختن و رساندن است. ارتباط مجموعه‌ى عظیم دانشجوئى کشور با علماى دین، با جوانان شاغل در راه معرفت دینى و تبلیغ دینى، چیزى است که مطلوب در این مناسبت است؛ یعنى این مناسبت براى آن هست. وحدت حوزه و دانشگاه یعنى این. والّا مراد وحدت عینى و خارجى که نبود. این که معنا ندارد. حوزه، حوزه است، دانشگاه، دانشگاه است؛ یعنى این پیوند حقیقى بین دو مجموعه‌ى اثرگذار و مهمى که تا آن روز که از سوى امام عزیز بیان شد و ابراز شد، سیاستها بر این بود که این دو را از هم دور نگه دارند و جدا نگه دارند: دانشگاه از اسلام دور بماند، حوزه از تحولات جهانى و پیشرفتهاى علمى فاصله بگیرد؛ اینها از هم دور بشوند؛ یعنى این دو بال با هم تلاش نکنند، هماهنگ نباشند. این، برمیگردد به مسئله‌ى تبلیغ. اهمیت تبلیغ، این است. درس هم که میخوانیم، براى این است که بتوانیم پیام الهى را ابلاغ کنیم، برسانیم؛ حالا چه در زمینه‌ى معارف دینى، چه در زمینه‌ى احکام دینى، چه در زمینه‌ى اخلاق الهى.

 پس این مناسبتها و این اصل مسئله‌ى تبلیغ، ناظر است به عمل، همراه با بصیرت و یقین. باید بصیرت باشد. یقین، یعنى همان ایمان قلبى متعهدانه، وجود داشته باشد و بر پایه‌ى این بصیرت و یقین، حرکت انجام بگیرد. اگر بصیرت بود، یقین بود، اما کارى انجام نگرفت، این مطلوب نیست؛ تبلیغ نشده است. اگر چیزى تبلیغ شد، اما بدون بصیرت و بدون یقین - هر کدام از اینها کم باشد - یک پایه خراب است و مطلوب به دست نخواهد آمد. این یقین همان چیزى است که «ءامن الرّسول بما انزل الیه من ربّه و المؤمنون کلّ ءامن باللَّه و ملائکته و کتبه و رسله»؛(3) یعنى اولْ‌کسى که به پیام، اعتقاد و ایمان عمیق پیدا میکند، خودِ پیام‌آور است. اگر این نبود، کار دنباله پیدا نخواهد کرد، نفوذ نخواهد کرد. آن ایمان هم باید با بصیرت همراه باشد؛ همچنانى که حالا درباره‌ى بصیرت مطالبى گفته شده است و روشن است. این، میشود عمل صالح. یعنى «انّ الّذین ءامنوا و عملوا الصّالحات»،(4) واقعاً عمل صالح و مصداق اتمّ عمل صالح، همین تبلیغ است که انجام باید بگیرد. پس در باب تبلیغ، باید فکر کرد، باید کار کرد. این نکته‌اى را که جناب آقاى مقتدائى(5) اخیراً در بیانشان ذکر کردند، من نشنیده بودم و براى من نکته‌ى مهمى است که گفتند مرکزى براى طراحى در باب تبلیغ دین تشکیل شده است.و.... خب، این همان چیزى است که من خواستم مطالبه کنم که این کار باید انجام بگیرد.

 ببینید امروز تبلیغ در دنیا خیلى نقش پیدا کرده است و همیشه همین جور بوده است. قبلاً این ابزارها نبود؛ این ارتباطهاى نزدیک نبود. ما معممین یک امتیاز داریم که تبلیغ رویاروى و چهره‌به‌چهره میکنیم. این یک کار بى‌نظیرى است که هیچ چیزى جاى این را نمیگیرد؛ منبر رفتن، با مردم حرف زدن. این، از سایر شیوه‌هاى تبلیغ، از جهاتى کارسازتر است - آن جهات هنرى و غیره، آنها هم در جاى خود لازم است - اما این یک تأثیرى دارد، یک خلأئى را پر میکند که سایر دستگاه‌ها و شیوه‌هاى تبلیغى این اثر را ندارد. پس تبلیغ مهم است و امروز ابزار اساسى است. ما هم یکى از شیوه‌هاى مؤثر تبلیغ را در اختیار داریم.

 میخواهیم عرض بکنیم تبلیغ باید جریان ساز باشد، تبلیغ باید گفتمان ساز باشد، تبلیغ باید فضا ایجاد کند؛ گفتمان ایجاد کند. گفتمان یعنى یک مفهوم و یک معرفت همه‌گیر بشود در برهه‌اى از زمان در یک جامعه. آنوقت، این میشود گفتمان جامعه. این، با کارهاى جدا جداى برنامه‌ریزى نشده، حاصل نخواهد شد؛ این کار احتیاج دارد به برنامه‌ریزى و کارِ فعال و مثل دمیدن پیوسته‌ى در وسیله‌ى فشارى است که میتواند آب یا مایه‌ى حیات یا هوا را به نقاط مختلفى که مورد نظر است، برساند. باید دائم با این دم دمید، تا این اشتعال همیشه باقى بماند. این کار هیچ نباید متوقف بشود و به برنامه‌ریزى احتیاج دارد.

 این گفتمان سازى براى چیست؟ براى این است که اندیشه‌ى دینى، معرفت دینى در مخاطبان، در مردم، رشد پیدا کند. اندیشه‌ى دینى که رشد پیدا کرد، وقتى همراه با احساس مسئولیت باشد و تعهد باشد، عمل به وجود مى‌آورد و همان چیزى میشود که پیغمبران دنبال آن بودند. فرهنگ صحیح، معرفت صحیح، در مواردى بیدارباش، در مواردى هشدار؛ اینها کارکردهاى تبلیغ است؛ آثار و نتائجى است که بر تبلیغ مترتب میشود.

 یک نمونه، همین تبلیغات ماه محرّم است که به مناسبت عزادارى محرّم انجام میگیرد. این، بهترین فرصت براى تبلیغ کردن است. از این فرصت باید استفاده کرد براى همان مطلبى که عرض شد؛ شاخص ایجاد بشود؛ مایز، شاخص سازى، معالم‌الطریق. اگر چنانچه سر دو راهى تابلوئى نباشد که نشان بدهد راهِ فلان جا از کجاست، طرف راست است یا طرف چپ است، این سیر کننده و رونده، به خطا خواهد افتاد. اگر چند راهى باشد، گمراه خواهد شد. شاخص باید معیّن کرد، انگشت اشاره را بایستى واضح مقابل چشم همه قرار داد تا بتوانند گمراه نشوند. در دنیائى که اساس کار دشمنان حقیقت بر فتنه‌سازى است، اساس کار طرفداران حقیقت بایست بر این باشد که بصیرت را، راهنمائى را، هرچه میتوانند، برجسته‌تر کنند و این شاخصها را، این مایزها را، این معالم‌الطریق را بیشتر، واضح‌تر، روشن‌تر در مقابل چشم مردم قرار بدهند، که مردم بفهمند، تشخیص بدهند و گمراه نشوند.

 در تبلیغ یک مطلب این است - در آیه‌ى سوره‌ى مبارکه احزاب است، که تلاوت کردند - «الّذین یبلّغون رسالات‌اللَّه و یخشونه و لایخشون احدا الّااللَّه و کفى باللَّه حسیبا».(6) تبلیغِ رسالات‌اللَّه، با این دو تا شرط عملى است: «یخشونه»، این یک. «و لا یخشون احدا الّا اللَّه». اولاً خشیت الهى لازم است؛ براى خدا باشد، در راه خدا باشد، ملهم از تعلیم الهى باشد. اگر برخلاف الهام الهى  و ملهمات از تعلیم الهى باشد، گمراهى است، ضلالت است. «فماذا بعد الحقّ الّا الضّلال».(7) فهمیدن حق با خشیت الهى حاصل میشود. بعد، در مرحله‌ى بیان حق: «و لایخشون احدا الّا اللَّه». چرا؟ چون حق و حقیقت، دشمن دارد؛ بیان حقیقت آسان نیست. دشمنان حقیقت دنیادارانند، قدرتمندانند، طواغیت عالمند؛ در طول تاریخ این جور بوده است، تا آخر هم، تا زمانى که دولت حقه‌ى ولى‌عصر (ارواحنا فداه) ظهور بکند، همین جور خواهد بود. این قدرتمندان بیکار که نمیمانند؛ ایجاد اشکال میکنند، ضربه میزنند، از همه‌ى ابزارهایشان استفاده میکنند. پس باید «و لایخشون احدا الّا اللَّه» وجود داشته باشد، والّا اگر از غیر خدا ترسى وجود داشت - به انواع و اقسامه. ترس هم یک جور نیست - راه دیگر منسد خواهد شد. یک وقت این است که انسان ترس از جانش دارد، یک وقت ترس بر مال دارد، یک وقت ترس بر آبرو دارد، یک وقت ترس از حرف و گفتِ این و آن دارد؛ اینها همه ترس است. این ترسها را باید گذاشت کنار؛ «و لایخشون احدا الّا اللَّه». این، زحمت زیادى دارد. این رنج را، این زحمت را خیلى اوقات هم افراد نمیفهمند، مردم درک نمیکنند چه رنجى دارد کشیده میشود. دنباله‌اش میفرماید: «و کفى باللَّه حسیبا»؛ حساب و کتاب را بگذار به عهده‌ى خدا. اخلاص، اقدامِ همراه با یقین، همراه با شجاعت و شهامت، و حساب و کتاب را به عهده‌ى خدا گذاشتن. این میشود آن قواره‌ى کلى تبلیغ اسلامى.

 این را هم من در مورد تبلیغ در دوران محرّم - که حالا در پیش هست - عرض بکنم که بعضى حالا ممکن است بگویند شما میخواهید نهضت امام حسین را بیان بکنید، خیلى خب، بروید بیان کنید، دیگر روضه‌خوانى و گریه و زارى و اینها چیست؟ بروید بنشینید بیان کنید که حضرت این کار را کردند، این کار را کردند، هدفشان هم این بود. این، خیلى فکر خطائى است، نگاه غلطى است. این عاطفه‌ى نسبت به اولیاء خدا، اولیاء دین، این پیوند عاطفى، پشتوانه‌ى بسیار ارزشمند پیوند فکرى و پیوند عملى است. بدون این پشتوانه، خیلى سخت میشود در این راه حرکت کرد. این پیوند عاطفى، خیلى مهم است. اینى که امام راحل (رضوان اللَّه علیه) فرمودند عزادارى به سبک سنتى، این یک حرف از روى عادت نبود؛ حرف بسیار عمیقى است؛ ژرف‌نگرانه است. ببینید در قرآن نسبت به اولیاء الهى سه تعبیر وجود دارد:

 یک تعبیر، تعبیر ولایت است؛ «انّما ولیّکم اللَّه و رسوله و الّذین امنوا الّذین یقیمون الصّلوة و یؤتون الزّکوة و هم راکعون»؛(8) بحث ولایت. معلوم است که پیوند، ارتباط، معرفت، اینها داخل در زیرمجموعه‌ى ولایت است.

 یک بحث، بحث اطاعت است؛ «اطیعوا اللَّه و اطیعوا الرّسول و اولى الامر منکم»؛(9) اطاعت رسول و اطاعت اولى‌الامر. این، در عمل است. در میدان عمل باید اطاعت کرد، پیروى کرد.

 اما یک بحث سومى وجود دارد و آن، بحث مودت است. «قل لا اسئلکم  علیه اجرا الّا المودّة فى القربى».(10) این مودت چیست دیگر؟ ولایتِ اینها را داشته باشید، اطاعت هم از اینها بکنید؛ مودت براى چیست؟ این مودت، پشتوانه است. اگر این مودت نباشد، همان بلائى بر سر امت اسلامى خواهد آمد که در دورانهاى اول بر سر یک عده‌اى آمد که همین مودت را کنار گذاشتند، بتدریج اطاعت و ولایت هم کنار گذاشته شد. بحث مودت خیلى مهم است. این مودت، با این ارتباطات عاطفى حاصل میشود؛ ماجراى مصیبتهاى اینها را گفتن، یک جور ایجاد ارتباط عاطفى است؛ ماجراى مناقب اینها و فضائل اینها را گفتن، یک جور دیگر پیوند عاطفى است.

 بنابراین، این عزادارى‌هائى که انجام میگیرد، این گریه و زارى‌اى که میشود، این تشریح حوادث عاشورا که میشود، اینها چیزهاى لازمى است. یک عده از موضع روشنفکرى نیایند بگویند آقا، اینها دیگر لازم نیست. نه، اینها لازم است؛ اینها تا آخر لازم است؛ همین کارهائى که مردم میکنند. البته یک شکل‌هاى بدى وجود دارد که گفته‌ایم؛ مثل قمه زدن که گفتیم این ممنوع است، نباید این کار انجام بگیرد؛ این، مایه‌ى دراز شدن زبان دشمنان علیه دوستان اهل‌بیت است. اما همین عزادارى متعارفى که مردم میکنند؛ دسته‌جات سینه‌زنى راه مى‌اندازند، عَلَم بلند میکنند، اظهار محبت میکنند، شعار مینویسند، میخوانند، گریه میکنند؛ اینها ارتباط عاطفى را روزبه‌روز بیشتر میکند؛ اینها خیلى چیزهاى خوبى است. این، اهمیت تبلیغ.

 بنابراین در حوزه‌ى علمیه - که مرکز هم از همه جهت قم است - باید براى این ترتیب دادن و جریان‌سازى و هماهنگ کردن و سیاستگذارى براى تبلیغ، حتماً یک کار خوبى انجام بگیرد - که حالا مژده‌اش را دادند - ان‌شاءاللَّه که این کار دنبال بشود. اى بسا در یک برهه‌اى برخى از مسائل بایست تبلیغ بشود که مثلاً پنج سال، ده سال به آن نیاز است و ممکن است پنج سال بعد، آن موضوع اصلاً مورد نیاز نباشد. این کار را باید طراحى کرد. ما این را همیشه سفارش میکنیم به مبلغین، به طلاب، به فضلا که نیازسنجى کنید و بر طبق نیاز مخاطب و استفهام مخاطب، حرف بزنید؛ اما این کارِ یک فرد نیست. افراد ممکن است در این شناخت و ارزیابى هم بعضاً اشتباه بکنند. این، کار یک جمع متمرکز و یک برنامه‌ریزى است، که ان‌شاءاللَّه باید انجام بگیرد.

 مهمترین برهه‌اى و زمان و مکانى که تبلیغ، آنجا معنا میدهد، جائى است که فتنه وجود داشته باشد. بیشترین زحمت در صدر اسلام و در زمان پیغمبر، زحمات مربوط به منافقین بود. بعد از پیغمبر، در زمان امیرالمؤمنین زحماتى بود که از درگیرى و چالش حکومت اسلامى با افرادى که مدعى اسلام بودند، به وجود مى‌آمد. بعد هم همین جور؛ در دوران ائمه (علیهم‌السّلام) هم همین جور؛ دوران غبارآلودگى فضا. والّا آن وقتى که جنگ بدر هست، کار، دشوار نیست؛ آن وقتى که در میدانهاى نبرد حاضر میشوند، با دشمنانى که مشخص است این دشمن چه میگوید، کار دشوار نیست. آن وقتى مسئله مشکل است که امیرالمؤمنین در مقابل کسانى واقع میشود که اینها مدعى اسلامند و معتقد به اسلام هم هستند؛ اینجور نبود که معتقد به اسلام هم نباشند، از اسلام برگشته باشند؛ نه، معتقدند به اسلام، راه را غلط میروند، هواهاى نفسانى کار دستشان میدهد. این، مشکلترین وضع است که افراد را به شبهه مى‌اندازد؛ به طورى که اصحاب عبداللَّه‌بن‌مسعود مى‌آیند خدمت حضرت، میگویند «انّا قد شککنا فى هذا القتال»!(11) چرا باید شک کنند؟ این شک خواص، پایه‌ى حرکت صحیح جامعه‌ى اسلامى را مثل موریانه میجود. اینى که خواص در حقایق روشن تردید پیدا کنند و شک پیدا کنند، اساس کارها را مشکل میکند. مشکل کار امیرالمؤمنین، این است.و...
ادامه این بیانات را اینجا بخوانید...

  • کلید واژه :

  • به قلم: *فونیکس*:: 88/9/12:: 5:22 عصر

    تصاویر زیباسازی وبلاگ ، عروسک یاهو ، متحرک             www.bahar-20.com

    دوستان محترم عیدتون مبارک...

    تصاویر زیباسازی وبلاگ ، عروسک یاهو ، متحرک             www.bahar-20.com

    شعری هم از رهبر عزیزم

    ما خیل بندگانیم ما را تو می‌شناسی
    هر چند بی‌زبانیم، ما را تو می‌شناسی
    ویرانه‌ئیم و در دل گنجی ز راز داریم
    با آنکه بی‌نشانیم، ما را تو می‌شناسی
    با هر کسی نگوئیم راز خموشی خویش
    بیگانه با کسانیم ما را تو می‌شناسی

    آئینه‌ایم و هر چند لب بسته‌ایم از خلق
    بس رازها که دانیم ما را تو می‌شناسی
    از قیل و قال بستند، گوش و زبان ما را
    فارغ از این و آنیم ما را تو می‌شناسی
    از ظن خویش هر کس، از ما فسانه‌ها گفت
    چون نای بی‌زبانیم ما را تو می‌شناسی
    در ما صفای طفلی، نفسرد از هیاهو
    گلزار بی‌خزانیم ما را تو می‌شناسی
    آئینه‌سان برابر گوئیم هر چه گوئیم
    یکرو و یک زبانیم ما را تو می‌شناسی
    خطّ نگه نویسد حال درون ما را
    در چشم خود نهانیم ما را تو می‌شناسی
    لب بسته چون حکیمان، سر خوش چو کودکانیم
    هم پیر و هم جوانیم ما را تو می‌شناسی
    با دُرد و صاف گیتی، گه سرخوش است گه غم
    ما دُرد غم کشانیم ما را تو می‌شناسی
    از وادی خموشی راهی به نیکروزی است
    ما روز به، از آنیم ما را تو می‌شناسی
    کس راز غیر، از ما نشنید بس «امینیم»
    بهر کسان امانیم ما را تو می‌شناسی


    تصاویر زیباسازی وبلاگ ، عروسک یاهو ، متحرک             www.bahar-20.comجانم فدای رهبرتصاویر زیباسازی وبلاگ ، عروسک یاهو ، متحرک             www.bahar-20.com

    تصاویر زیباسازی وبلاگ ، عروسک یاهو ، متحرک             www.bahar-20.com

    واما.....

    جنبش سبز = حذف جمهوریت و اسلامیت نظام هوشیار باشیم

    و حدیثی از امام صادق :

    امام صادق (علیه السلام):
    "...وَ رَاَیتَ القُرآنَ قَد ثَقُلَ عَلَی النّاسِ اِستِماعُهُ ، وَ خَفَّ عَلَی النّاسِ اِستِماعُ الباطِلِ " .
    "...و می بینی که گوش دادن به قرآن برای مردم بسیار سنگین است و گوش دادن به صداهای باطل آسان و فرح بخش شده است ".(1)
    ..........................................................................
    (1) : منتخب الاثر صفحه 430 ، بحار الانوار جلد 52 صفحه258

    در پناه حق.....موفق باشید.....یا علی



  • کلید واژه :

  • <      1   2   3   4      


    253904:کل بازدید
    49:بازدید امروز
    28:بازدید دیروز
    پیوندهای روزانه
    فونیکس کیه؟
    *آوای ققنوس*
    هستم یا نیستم

    یــــاهـو

    لوگوی خودم
    *آوای ققنوس*
    لوگوی دوستان


















































    لینک دوستان

    عاشق آسمونی
    نگاهی به اسم او
    چون دلارام می زند شمشیر...............سر ببازیم ورخ نتابیم
    بندیر
    ابوحامد
    شب و تنهایی عشق
    روانشناسی آیناز
    آوای قلبها...
    یادداشتها و برداشتها
    رنگارنگه
    نور
    خط سوم
    بهونه های بارونی
    موعود
    خط بارون
    شریعت پاینده
    کوله پشتـــــــــــــــــــــی
    برو بچه های ارزشی
    آرامش جاویدان در پرتو آموزه های اسلام
    عاشق دلباخته
    امیدزهرا
    نازی
    عشق من هیچ وقت تنهام نزار
    دکتر علی حاجی ستوده
    کشکول
    انا مجنون الحسین
    السلام علیک یا امام الرئوف
    آخرین منجی
    اسلحه پر
    بیا تو حالشو ببر
    خلاقیت
    اختلالات روانی اضطراب خشم افسردگی...
    دوست داشتنی ها
    دهشک(ده اشکانیان)
    سرگیجه
    سرگیجه
    دیــار عـاشقـان
    وبلاگ خودرازیباترازانچه که هست کنید
    نامه ی زرتشت
    ● باد صبا ●
    نیار یعنی آرزو
    سلطان عشق
    کابووس
    مسیح اندیمشک
    پرواز
    موتور سنگین ... HONDA - SUZUKI ... موتور سنگین
    (جزر و مد)
    صدرا
    شهید محمدهادی جاودانی (کمیل)
    برای خدا و تنهایی هام
    انتظار
    به سوی حقیقت
    گل یخ
    شیفته
    نـو ر و ز
    کلبه تنهائی من
    Lovely
    ??? در جستجوی عشق برتر ???
    یوسف
    desperado bug
    ترنم باران
    جوکستان ، اس ام اس ، جوک ، لطیفه ، طنز ،jok+sms
    ساغر
    به خود آییم و بخواهیم،‏که انسان باشیم...
    سینا گیتاریست
    سودای مهتاب
    نوکران مولا
    حرف و حدیث های دو مهندس
    سپیدار
    امیر امینی
    رقص در غبار
    دل مجنون
    حسین اکبری
    . این وبلاگو همینطوری لینک کردم
    امین
    هرگز عاشق نشو

    تست خودکار سرعت اینترنت شما
    شمیم یار
    غزه
    غزه را آزاد کنید
    لعنت بر ما
    از رهبر چه می دانید ؟

    فریاد بی صدا
    دسته بندی یادداشت ها
    دست نوشته های من[45] . رهبرم[2] . سیاسی[2] . عید[2] . غزه[2] . فلسطین - غزه . مذهبی . مولانا . وظیفه . ولادت . شعر . gazza . آموزش . پزشکی . خبر . خبر روز . خدا . خیلی خواندنی .
    بایگانی
    گل سرخ 1
    گل سرخ 2
    گل سرخ3
    گل سرخ4
    گل سرخ5
    گل سرخ 6
    گل سرخ7
    گل سرخ8
    گل سرخ9
    گل سرخ10
    گل سرخ11
    گل سرخ12
    گل سرخ13
    گل سرخ14
    گل سرخ15
    گل سرخ16
    گل سرخ17
    گل سرخ18
    گل سخ 19
    گل سرخ 20
    گل سرخ 21
    گل سرخ 22
    گل سرخ23
    گل سرخ24
    گل سرخ 25
    خرداد 89
    تیر 89
    شهریور 89
    اسفند 89
    فروردین 90
    تیر 90
    مرداد 90
    شهریور 90
    دی 90
    آبان 90
    اسفند 90
    دی 91
    اشتراک
     

    وب سایت ختم قرآن مجید