برو بچه های ارزشی
اللّهُمَّ کُنْ لِوَلِیِّکَ الْحُجَّةِ بْنِ الْحَسَنِ صَلَواتُکَ عَلَیْهِ وَعَلى آبائِهِ فی هذِهِ السّاعَةِ وَفی کُلِّ ساعَةٍ وَلِیّاً وَحافِظاً وَقائِدا ‏وَناصِراً وَدَلیلاً وَعَیْناً حَتّى تُسْکِنَهُ أَرْضَک َطَوْعاً وَتُمَتِّعَهُ فیها طَویلاً
بزرگترین منبع کدهای جاوا اسکریپت
دست نوشته های من - *آوای ققنوس*
سفارش تبلیغ
صبا ویژن
*آوای ققنوس*
قالب های وبلاگ آمادهدایرکتوری وبلاگ های ایرانیانپارسی بلاگپرشین یاهو
دانش خود را نادانى میانگارید ، و یقین خویش را گمان مپندارید ، و چون دانستید دست به کار آرید ، و چون یقین کردید پاى پیش گذارید . [نهج البلاغه]
به قلم: *فونیکس*:: 87/2/19:: 7:0 عصر

ققنوس

ققنوس ، مرغ خوشخوان ، آوازة جهان
آواره مانده ، از وزش بادهای سرد
برشاخ خیزران
بنشسته است فرد
برگرد او به هرِ سر شاخی پرندگان .

او ناله های گمشده ترکیب می کند
از رشته های پارة صدها صدای دور
در ابرهای مثل خطی تیره روی کوه
دیوار یک بنای خیالی
می سازد .
از آن زمان که زردی خورشید روی موج

کمرنگ مانده است و به ساحل گرفته اوج
بانگ شغال و مرد دهاتی
کرده ست روشن آتش پنهان خانه را
قرمز به چشم ، شعله خردی
خط می کشد به زیر دو چشم درشت شب
وندر نقاط دور
خلقند در عبور .

او آن نوای نادره ، پنهان چنان که هست
از آن مکان که جای گزیده ست ، می پرد
در بین چیزها که گره خورده می شود
با روشنی و تیرگی این شب دراز
می گذرد .
یک شعله را به پیش
می نگرد .
جایی که نه گیاه در آنجاست ، نه دمی
ترکیده آفتاب سمج روی سنگهاش
نه این زمین و زندگی اش چیز دلکش است حس می کند که آرزوی مرغها چو او
تیره ست همچو دود ، اگر چند امیدشان
چون خرمنی ز آتش
در چشم می نماید و صبح سفیدشان .
حس می کند که زندگی او چنان
مرغان دیگر ار به سر آید
در خواب و خورد
رنجی بود کز آن نتوانند نام برد .
آن مرغ نغز خوان
در آن مکان ز آتش تجلیل یافته
اکنون ، به یک جهنم تبدیل یافته
بسته ست دمبدم نظر و می دهد تکان
چشمان تیزبین .
وز روی تپه
ناگاه چون به جای پر و بال می زند
بانگی برآرد از ته دل سوزناک و تلخ
که معنیش نداند هر مرغ رهگذر
آنگه زرنجهای درونیش مست
خود را به روی هیبت آتش می افکند.
باد شدید می دمد و سوخته ست مرغ ؟

خاکستر تنش را اندوخته ست مرغ !
پس جوجه هاش از دل خاکسترش به در .

حسرت همیشگی

حرف های ما هنوز نا تمام ...

تا نگاه می کنی:

وقت رفتن است

باز هم همان حکایت همیشگی!

پیش از آن که با خبر شوی

لحظه ی عزیمت تو ناگزیر می شود

آی ...

ای دریغ و حسرت همیشگی!

ناگهان

چقدر زود

دیر می شود!

 


 

 

شعر های نیما یوشیج و قیصر امین پور همیشه منو به فکر کردن وا می داره معنای ژرف و عمیقشون وصف ناپذیره

امیدوارم شما دوستانی که اهل شعرو ادب هستید خوشتون بیاد


 

 



  • کلید واژه : دست نوشته های من

  • به قلم: *فونیکس*:: 87/2/7:: 10:56 عصر

    ترجمه ی ترانه ی المعلم النشید : معلم
    معنی : آموزگار

    المغنی : سامی یوسف
         
    We once had a Teacher
    زمانی ما آموزگاری داشتیم

    The Teacher of teachers,
    استاد تمامی معلمان

    He changed the world for the better
    او
    دنیا را به سوی بهتر بودن تغییر دارد
    And made us better creatures,
    و باعث
    شد که ما مخلوقات بهتری بشویم
    Oh Allah we’ve shamed ourselves
    اوه خدایا ما
    از خودمان خجالت می کشیدیم
    We’ve strayed from Al-Mu’allim,
    ما از آن معلم
    غافل شده ایم
    Surely we’ve wronged ourselves
    بدون شک این خود ما بودیم که
    گناه انجام می دادیم
    What will we say in front him?
    ما چه چیزی در مقابل او
    خواهیم گفت
    Oh Mu’allim…
    اوه ای معلم
    He was Muhammad salla Allah alayhi wa sallam,
    او محمد بود که درود
    خداوند بر او و خاندانش باد
    Muhammad, mercy upon Mankind,
    محمد بخششی که
    شامل تمامی انسانها می شود
    Teacher of all Mankind.
    استاد تمامی آدمیان
     أبا القاسم
    ای پدر قاسم

    یا حبیبی یا محمد
    ای عشق من ای محمد

    یا
    شفیعی یا محمد
    ای شفاعت کننده من ای محمد

    خیر خلق الله ، محمد

    ای خوبی
    تمامی مخلوقات خداوند ای محمد
    یا مصطفى یا إمام المرسلین
    ای مصطفی ای
    راهنمای تمامی پیامبران
    یا مصطفى یا شفیع العالمینای مصطفى ای شفاعت کننده تمامی جهان
    He prayed while others slept
    در حالیکه همه به خواب فرو می رفتند او
    به مناجات می پرداخت
    While other ate he"d fast,
    زمانیکه دیگران مشغول خوردن
    بودند او روزه می گرفت
    While they would laugh he wept
    هنگامیکه آنها در حال
    خندیدن بودند او می گریست

    While they would laugh he wept
    هنگامیکه آنها در حال خندیدن بودند او می گریست
    Until he breathed his last,
    او تا واپسین لحظه زندگیش  , تا آخرین نفس
    His only wish was for us to be
    تنها آرزویش برای ما بود
    Among the ones who prosper,
    از بین ما آن کسی رستگار می شود
    Ya Mu"allim peace be upon you,
    که ای محمد در کنار تو به آرامش برسد
    Truly you are our Teacher,
    به درستی که تو معلم ما هستی
    Oh Mu"allim...
    اوه ای معلم یا حبیبی.. یا محمد
    ای عشق من ای محمد
    یا شفیعی.. یا محمد
    ای شفاعت کننده من ای محمد
    یا رسولی.. یا محمد
    ای پیامبر من ای محمد
    یا بشیری.. یا محمد
    ای بشارت دهنده من ای محمد
    یا نذیری.. یا محمد
    ای کسیکه گناهانم را به من گوشزد می کنی ای محمد
    عشق قلبی.. یا محمد
    ای عشق قلب من ای محمد
    نور عینی.. یا محمد
    ای روشنایی چشمانم ای محمد  He taught us to be just and kind
    او به ما آموخت که مهربان و عادل باشیم
    And to feed the poor and hungry,
    در بخشیدن غذا به مردم فقیر و گرسنه
    Help the wayfarer and the orphan child
    به تمامی رهگذران بی پناه و بچه های یتیم کمک کنیم
    And to not be cruel and miserly,
    و ظالم و تنگ نظر و خسیس نباشیم
    His speech was soft and gentle,
    حرفهای او لطیف و آرامش بخش بود
    Like a mother stroking her child,
    مانند مادری که بچه هایش را نوازش می کند
    His mercy and compassion,
    رحمت و شفقت و دلسوزی او
    Were most radiant when he smiled
    زمانیکه لبخند می زد به بیشترین فروغ  و درخشش خود می رسید



  • کلید واژه : دست نوشته های من

  • به قلم: *فونیکس*:: 87/2/5:: 9:19 عصر

     

     اقرا باسم ربک الذی خلق، خلق الانسان من علق، اقرأ و ربک الاکرم، الذی علم بالقلم، علم الانسان ما لم

     یعلم. (علق: 1ـ 5)

     بخوان به نام پروردگارت که جهانیان را آفرید. انسان را از خون بسته سرشت بخوان ! و پروردگارت

     کریم ترین است همان که آموخت با قلم، آموخت به انسان آنچه را که نمی دانست.

     در این آیات خداوند، خود را «معلم» می خواند و جالب این که معلم بودن خود را بعد از آفرینش پیچیده ترین و بهترین شاهکار خلقت، یعنی انسان آورده است.

      مقام معلم بودن خدا، بعد از آفرینش قرارداد. نوعی انسانی را که هیچ نمی دانست، به وسیله قلم آموزش  داد که این از اوج خلاقیت و هنر شگفت خداوند در امر آفرینش حکایت دارد:

    چو قاف قدرتش دَم بر قلم زد              هزاران نقش بر لوح عدم زد

     از این رو، می توان گفت که هنر شگفت معلمی از آن خداوند عالم است.

     

     شهید ثانی رحمت الله درباره هنر معلمی خداوند می فرماید:

     خداوند از آن جهت به وصف (اکرمیت) و نامحدود بودن کرامتش، توصیف شد که علم و دانش را به  بشر ارزانی داشته است. اگر هر مزیت دیگری، جز علم و دانش، معیار فضیلت به شمار می رفت،

     شایسته بود همان مزیت با وصف (اکرمیت) در ضمن این آیات همراه و هم پا گردد و آن مزیت به  عنوان معیار کرامت نامحدود خداوند به شمار آید. کرامت الهی در این آیات با تعبیر «الاکرام» بیان شده است.

     چنین تعبیری می فهماند که عالی ترین نوع کرامت پروردگار نسبت به انسان با والاترین مقام و جایگاه

     او، یعنی علم و دانش هم تراز است.

     

     به همین جهت امام خمینی (ره) می فرمود:

     معلم اول خدای تبارک و تعالی است ..... به وسیله وحی؛ مردم را دعوت می کند به نورانیت؛ دعوت میکند به محبت؛ دعوت می کند به مراتب کمالی که از برای انسان است.

     

     

     

    روز معلم رو به تمام معلمان و استادان تبریک می گم به خصوص به بابای گلم تبریک می گم

     



  • کلید واژه : دست نوشته های من

  • به قلم: *فونیکس*:: 87/2/3:: 9:23 عصر

     

     این سری یه ترجمه آهنگ گذاشتم می خواستم یه کم پستم متفاوت باشه

     

    سماح

    معنی : بخشش
    سماح
    بخشش

    قالى وبعیونو شفت الندم
    از من طلب بخشش کرد و من درچشمانش پشیمانی را دیدم

    ندم
    پشیمانی

    من قلب یاما بالماضی ظلم

    در قلبی که چه قدردرگذشته سنگدل بود
    کیف

    چگونه

    حیر سؤالو وما قدرت

    سوالش باعث آشفتگی من شد و نتوانستم

    لا

    نه

    بدى قلو لا وما قلت
    می خواستم به او بگویم ولیکن نگفتم
    ضیعت کل الکلمات

    تمام حرفها و سخنان را گم کردم

    وعیونو فى بالى

    وچشمهایش را به یاد آوردم

    وسنین حبى فى لحظات

    و تمام سالهای عشقم در یک لحظه

    مرت ببالى

    همچون خیالی ازخاطرم گذشت

    لا حبیبى ما نسیت لحظة هواک
    نه عزیزم من حتی یک لحظه نیزعشق تو رافراموش نکردم

    من قلبى سماح
    و با تمام قلبم تو را می بخشم
    عالبال بعدک عالبال

    هنوز یاد تو در خاطر من می باشد

    حبیبى یا غالى

    عشق من ای گرانبها ترین

    لو طال بعدک لو طال

    هر چه قدر دوری تو به درازابکشد

    ما بتفارق بالى

    هیچ وقت تو را فراموش نخواهم کرد

    سماح
    بخشش

    قلبی انا لا ما نسی

    نه , قلب من هیچ وقت تو را ازیاد نبرد

    وبقیت

    و همچنان باقی ماندم

    عالوعد حتى لو قلبک قسی

    همچنانبر سر پیمان باقی ماندم حتی اگر که قلب تو تبدیل به سنگ شد

    صعب

    سخت است

    اقدر انسى ایام الهوى

    که بتوانم روزهای عاشقی را فراموش کنم

    ایام

    روزهایی که

    مثل الحلم عشناها سوا
    همچون رویایی شیرین با یکدیگر سپریکردیم
    بالقلب حبک والروح

    عشق تو در تمام وجود و قلب من وجود دارد

    عایشبذاتى
    عشق تو در درون من حک شده است

    لا تغیب عنى لا تروح

    نه, از من جدانشو و از پیش من نرو

    وحدک حیاتى

    تنها تو زندگی من می باشی

     

     

     

     

     

    ادامه مطلب...


  • کلید واژه : دست نوشته های من

  • به قلم: *فونیکس*:: 87/1/28:: 10:57 عصر
      

     

     

    رابطه بین نحوه خوابیدن و شخصیت

     

    هرکس که به این شکل می خوابد دل مشغولی دارد و در پذیرفتن تغییرات دچار مشکل می شود . تنهایی را بیشتر از هر چیز دوست دارید. مقدار آزادی ای که دارید تا حدی مطابق میل شماست.

      

    خیلی باهوش هستید و مشتاق یادگیری ، هنوز بعضی وقت ها ذهنتان آکنده از عقاید غیرعادی است که مردم به سختی از آن پیروی می کنند . از خانواده تان به خوبی مراقبت می کنید . مشکل این است که به ندرت کسی را دوست می دارید و یک کم مشکل پسند هستید.

     

    در جمع مثل یک فرد واقعی به نظر می آیید ولی خیلی دروندار ، خجالتی و ضعیف هستید. سعی می کنید که رازدار باشید ، اگر با مشکلی مواجه شوید ترجیح می دهید پیش خودتان نگه دارید تا به کسی بگویید . پس تعجبی نیست که در خواب هم پیشانی ترشی می کنید.

      

    خیلی ایرادگیر هستید و همیشه می نالید و شکایت می کنید. شاید اسم دوم شما (عصبانی ) باشد . به آسانی عصبانی می شوید و به خاطر مسائل کوچک ، بیش از حد هیجان زده می شوید. زندگی معامله آن چنان بزرگی نیست ، یاد بگیرید که راحت باشید.

     

    خودخواه و کینه توز واژه هایی است که شما را توصیف می کند. اطرافیانتان مراقب هستند که پای شما را لگد نکنند، چرا که شما به راحتی عصبانی می شوید.

      

    احساس تنهایی و افسردگی می کنید چون فکر و ذکرتان معطوف ناکامی ها و شکست های گذشته است. دو دل و مردد هستید و این گمان را در بقیه ایجاد می کنید که عشق در زندگی شما گم شده است.  

     

    چه روح آزادی خواهی ! این حالت هویت واقعی شما را نشان می دهد. دلداری، عشق، زیبایی و پرستش. همین طور خیلی خراج هستید اما خوشبختانه به همان نسبت هم پول به دست می آورید. عادت بد شما این است که کمی کنجکاو هستید و به نظر می رسد که از شایعه پراکنی لذت می برید.

     

    شما انسان مطمئنی هستید. درهر کاری که به عهده بگیرید ، به دلیل کوشش بی امان خودتان موفق خواهید شد. می گویند کسانی که به پهلوی راست می خوابند و بازوی راستشان زیر سرشان است ، آینده خوب و قدرت در انتظارشان است.

      

    خیلی فهمیده ، مؤدب ، محترم و مهربان هستید . خوب هیچ چیزی کامل نیست ، اعتماد خود را تقویت کنید و یاد بگیرید که اشتباه یا نقایص خود را بپذیرید . در این صورت شادی در انتظار شماست.

     

    مثل این که کوته فکر هستید ، همین طور خیلی خودمختار و خود رأی ، و همیشه مردم را مجبور به برآورده کردن نیازهای خودتان می کنید . احتمالا بی پروا و بی هدف هم هستید.

     

     



  • کلید واژه : دست نوشته های من

  • <   <<   6   7   8   9      >


    253918:کل بازدید
    63:بازدید امروز
    28:بازدید دیروز
    پیوندهای روزانه
    فونیکس کیه؟
    *آوای ققنوس*
    هستم یا نیستم

    یــــاهـو

    لوگوی خودم
    *آوای ققنوس*
    لوگوی دوستان


















































    لینک دوستان

    عاشق آسمونی
    نگاهی به اسم او
    چون دلارام می زند شمشیر...............سر ببازیم ورخ نتابیم
    بندیر
    ابوحامد
    شب و تنهایی عشق
    روانشناسی آیناز
    آوای قلبها...
    یادداشتها و برداشتها
    رنگارنگه
    نور
    خط سوم
    بهونه های بارونی
    موعود
    خط بارون
    شریعت پاینده
    کوله پشتـــــــــــــــــــــی
    برو بچه های ارزشی
    آرامش جاویدان در پرتو آموزه های اسلام
    عاشق دلباخته
    امیدزهرا
    نازی
    عشق من هیچ وقت تنهام نزار
    دکتر علی حاجی ستوده
    کشکول
    انا مجنون الحسین
    السلام علیک یا امام الرئوف
    آخرین منجی
    اسلحه پر
    بیا تو حالشو ببر
    خلاقیت
    اختلالات روانی اضطراب خشم افسردگی...
    دوست داشتنی ها
    دهشک(ده اشکانیان)
    سرگیجه
    سرگیجه
    دیــار عـاشقـان
    وبلاگ خودرازیباترازانچه که هست کنید
    نامه ی زرتشت
    ● باد صبا ●
    نیار یعنی آرزو
    سلطان عشق
    کابووس
    مسیح اندیمشک
    پرواز
    موتور سنگین ... HONDA - SUZUKI ... موتور سنگین
    (جزر و مد)
    صدرا
    شهید محمدهادی جاودانی (کمیل)
    برای خدا و تنهایی هام
    انتظار
    به سوی حقیقت
    گل یخ
    شیفته
    نـو ر و ز
    کلبه تنهائی من
    Lovely
    ??? در جستجوی عشق برتر ???
    یوسف
    desperado bug
    ترنم باران
    جوکستان ، اس ام اس ، جوک ، لطیفه ، طنز ،jok+sms
    ساغر
    به خود آییم و بخواهیم،‏که انسان باشیم...
    سینا گیتاریست
    سودای مهتاب
    نوکران مولا
    حرف و حدیث های دو مهندس
    سپیدار
    امیر امینی
    رقص در غبار
    دل مجنون
    حسین اکبری
    . این وبلاگو همینطوری لینک کردم
    امین
    هرگز عاشق نشو

    تست خودکار سرعت اینترنت شما
    شمیم یار
    غزه
    غزه را آزاد کنید
    لعنت بر ما
    از رهبر چه می دانید ؟

    فریاد بی صدا
    دسته بندی یادداشت ها
    دست نوشته های من[45] . رهبرم[2] . سیاسی[2] . عید[2] . غزه[2] . فلسطین - غزه . مذهبی . مولانا . وظیفه . ولادت . شعر . gazza . آموزش . پزشکی . خبر . خبر روز . خدا . خیلی خواندنی .
    بایگانی
    گل سرخ 1
    گل سرخ 2
    گل سرخ3
    گل سرخ4
    گل سرخ5
    گل سرخ 6
    گل سرخ7
    گل سرخ8
    گل سرخ9
    گل سرخ10
    گل سرخ11
    گل سرخ12
    گل سرخ13
    گل سرخ14
    گل سرخ15
    گل سرخ16
    گل سرخ17
    گل سرخ18
    گل سخ 19
    گل سرخ 20
    گل سرخ 21
    گل سرخ 22
    گل سرخ23
    گل سرخ24
    گل سرخ 25
    خرداد 89
    تیر 89
    شهریور 89
    اسفند 89
    فروردین 90
    تیر 90
    مرداد 90
    شهریور 90
    دی 90
    آبان 90
    اسفند 90
    دی 91
    اشتراک
     

    وب سایت ختم قرآن مجید