برو بچه های ارزشی
اللّهُمَّ کُنْ لِوَلِیِّکَ الْحُجَّةِ بْنِ الْحَسَنِ صَلَواتُکَ عَلَیْهِ وَعَلى آبائِهِ فی هذِهِ السّاعَةِ وَفی کُلِّ ساعَةٍ وَلِیّاً وَحافِظاً وَقائِدا ‏وَناصِراً وَدَلیلاً وَعَیْناً حَتّى تُسْکِنَهُ أَرْضَک َطَوْعاً وَتُمَتِّعَهُ فیها طَویلاً
بزرگترین منبع کدهای جاوا اسکریپت
*فونیکس* - *آوای ققنوس*
سفارش تبلیغ
صبا ویژن
*آوای ققنوس*
قالب های وبلاگ آمادهدایرکتوری وبلاگ های ایرانیانپارسی بلاگپرشین یاهو
درس و فراگیری دانش، مایه باروریشناخت است . [امام صادق علیه السلام]
به قلم: *فونیکس*:: 89/12/7:: 7:0 عصر

آه از این ایران در حال سقوط... به خودمون بیایم چی برای مردم ارزش شده لازم به ذکر نیست همه میدونن ولی خوابیم خواب

اما یادی از عشق و استاد عشق ... انسان واقعا مسلمان و ایرانی

در ضمن کسی اگه از سرنوشت این ماجرا چیزی میدونه از من دریغ نکنه چون این مطلب در سال 88 گفته شده و ظاهرا ادامه داره..

پروفسور دکتر سید محمود حسابی در خاطرات خود می گوید :
روزی در آخر ساعت درس یک دانشجوی دوره دکترای نروژی سئوالی مطرح کرد : استاد شما که از جهان سوم می آیید جهان سوم کجاست ؟
فقط چند دقیقه به آخر کلاس مانده بود من در جواب مطلبی را فی البداهه گفتم که روز به روز بیشتر به آن اعتقاد پیدا میکنم :
جهان سوم جایی است که هر کس بخواهد مملکتش را آباد کند خانه اش خراب می شود و هر کس که بخواهد خانه اش را آباد باشد باید در تخریب مملکتش بکوشد.

منزل پروفسور حسابی از سوی بانک به حراج گذاشته شد
نقل از روزنامه خراسان صفحه 11 دانش و فن آوری ، شماره سریال 17343 ، تاریخ انتشار 880529
در آستانه هفدهمین سالروز بزرگداشت پروفسور حسابی، دانشمند بزرگ و پدر علم فیزیک ایران که در طول ? دهه از عمر پربار خود خدمات بی بدیلی به کشور و دنیا ارائه کرد، متاسفانه منزل ایشان از سوی یکی از بانک های دولتی (بانک کشاورزی) به حراج گذاشته شده است.
حدود ?? سال پیش پروفسور حسابی برای انجام فعالیت های تحقیقاتی خود وامی به مبلغ 48 میلیون تومان از یکی از بانک های دولتی (بانک کشاورزی) دریافت می کند اما متاسفانه موفق به پرداخت بدهی خود نمی شود و هم اکنون پس از گذشت ?? سال مبلغ این وام با احتساب روزانه ??? هزار تومان سود و جریمه حدود 2.5 میلیارد تومان برآورد شده است که مسئولان این بانک صرف نظر از خدمات بسیاری که پروفسور حسابی به دنیای علم و کشورش کرده است، برای اخذ این بدهی به دنبال حراج منزل وی هستند.

ایرج حسابی فرزند پروفسور دکتر حسابی اظهار می دارد: پروفسور حسابی این باور و اعتقاد خود را در عمل نیز به اثبات رساندند و تنها داشته خویش را که منزل ایشان بود نزد بانک گرو گذاشتند و مبلغ ?? میلیون تومان از بانک تسهیلات دریافت کردند تا بتوانند آخرین پروژه های تحقیقاتی خود را در واپسین سال های زندگی شان به انجام برسانند.اما متاسفانه به دلیل بیماری و فوت استاد در همان سال ها، ایشان فرصت بازپرداخت این وام را پیدا نکردند و امروز پس از گذشت ?? سال مبلغ این وام با احتساب ماهانه ??? هزار تومان سود و جریمه دیرکرد از ?? میلیون تومان به 2.5 میلیارد تومان افزایش یافته است. وی خاطرنشان می کند: درحال حاضر تقریبا حدود ?? سال است که در منزل پروفسور حسابی نزدیک به ??? نفر از استادان و محققان و متخصصان کشور در حوزه های فیزیک، مکانیک، الکترونیک و... فعالیت می کنند و تاکنون بیش از ?? پروژه تحقیقاتی و نوآوری را در این حوزه ها اجرا کرده اند.وی ادامه داد: پروفسور حسابی این وام را با هدف انجام پروژه های تحقیقاتی و دستیابی به نوآوری های دیگر دریافت کرد اما متاسفانه از سال گذشته که به نام سال نوآوری و شکوفایی نام گذاری شد، منزل این استاد و دانشمند بزرگ ایرانی به حراج گذاشته شد و این مسئله تا به امروز لاینحل باقی مانده و حل و فصل نشده است تا جایی که حدود ? روز پیش نماینده بانک آگهی حراج قطعی منزل پروفسور حسابی را روی دیوار این منزل نصب کرد.

پروفسور محمود حسابی پدر علم فیزیک ایران و دانشمند برجسته معاصر این مرز و بوم خدمات علمی بی شماری در طول ? دهه زندگی پربارش از خود بر جای گذاشت.


مقام معظم رهبری در سال ???? زمانی که در کسوت ریاست جمهوری بودند، طی پیامی به مراسم بزرگداشت پروفسور حسابی با عنوان «?? سال فیزیک ایران» در توصیف شخصیت پروفسور حسابی عنوان داشتند: «خدمتی که دکتر محمود حسابی به فرهنگ ایران نمودند کمتر از خدمتی نیست که ایشان به علم فیزیک کردند».



  • کلید واژه :

  • به قلم: *فونیکس*:: 89/6/4:: 7:29 صبح

    آیا اینشتین مسلمان بود؟

    به گواه حضرات آیات عظام ، شیخ لطف الله صافی گلپایگانی و شیخ علی صافی گلپایگانی که از شاگردان مرحوم آیت الله العظمی بروجردی بودند ؛  فیزیکدان و ریاضی دان بزرگ جهان،  آلبرت انیشتین به دست آیت الله العظمی بروجردی به آئین تشیع گرویده و بنا بر دستور معظم له  از بیان این مطلب تا اواخر عمر خود به دلیل حفظ جانش ، خودداری کرده است.

    در گوشه ای از این نامه به آیت الله بروجردی که توسط آلبرت انیشتین نوشته شده است آمده است :

     Herzliche Gru``&e von Einstein ( سرآغاز نامه )

     با صمیمانه ­ترین سلام­ها از اینشتین محضر شریف پیشوای جهان اسلام جناب سید حسین بروجردی. پس از 40 مکاتبه که با جنابعالی بعمل آوردم اکنون دین مبین اسلام و آئین تشیع 12 امامی 1 را پذرفته­ ام / که اگر همه دنیا بخواهند من را از این اعتقاد پاکیزه پشیمان سازند هرگز نخواهند توانست حتی من را اندکی دچار تردید سازند! اکنون که مرض پیری مرا از کار انداخته و سست کرده است ماه مرتس ( مارس) 2از سال 1954 3 است که من مقیم آمریکا و دور از وطن هستم.

    متن زیر را بصورت کامل مطالعه بفرمایید. حقیقت امر برایتان روشن خواهد شد علاوه بر اینکه دو مرجع بزرگوار نیز بر این امر گواه بوده اند .

     آلبرت اینشتین در رساله­ ی پایانی عمر خود با عنوان : دی ارکلرونگ"، یعنی : بیانیه" ، که در سال 1954 ( =1333ش ) آن را در آمریکا و به آلمانی نوشته است  اسلام را بر تمامی ادیان جهان ترجیح می­ دهد و آن را کامل­ ترین و معقول­ ترین دین می­داند. این رساله در حقیقت همان نامه نگاری محرمانه­ ی اینشتین با آیت ­الله العظمی بروجردی (فوت 1340 ش = 1961 م) است که توسط مترجمین برگزیده ­ی شاه ایران و به صورت محرمانه صورت پذیرفته است.

    اینشتین در این رساله "نظریه نسبیت" خود را با آیاتی از قرآن کریم و احادیثی از نهج­ البلاغه و بیش از همه بحارالانوار علامه­ ی مجلسی (که از عربی به انگلیسی و ... توسط حمیدرضا پهلوی (فوت 1371 ش) و ... ترجمه و تحت نظر آیت الله بروجردی شرح می­ شده تطبیق داده و نوشته که هیچ جا در هیچ مذهبی چنین احادیث پر مغزی یافت نمی­ شود و تنها این مذهب شیعه است که احادیث پیشوایان آن نظریه پیچیده "نسبیت" را ارائه داده ولی اکثر دانشمندان نفهمیده­اند. از آن جمله حدیثی است که علامه مجلسی در مورد معراج جسمانی رسول اکرم (ص) نقل می­کند که : هنگام برخاستن از زمین دامن یا پای مبارک پیامبر به ظرف آبی می­خورد و آن ظرف واژگون می­شود. اما بعد از این که پیامبر اکرم (ص) از معراج جسمانی باز می­گردند مشاهده می­کنند که پس از گذشت این همه زمان هنوز آب آن ظرف در حال ریختن روی زمین است ... اینشتین این حدیث را از گران بهاترین بیانات علمی پیشوایان شیعه در زمینه­ ی "انبساط و نسبیت زمان" دانسته و شرح فیزیکی مفصلی بر آن می­نویسد....

    همچنین اینشتین در این رساله "معاد جمسانی" را از راه فیزیکی اثبات می­کند (علاوه بر قانون سوم نیوتون = عمل و عکس العمل .) او فرمول ریاضی "معاد جسمانی " را عکس فرمول معروف "نسبیت ماده و انرژی" می­داند: E=M.C2>>M=E:C2 یعنی اگر حتی بدن ما تبدیل به انرژی شده باشد دوباره عینا" به ماده تبدیل شده و زنده خواهد شد.

    اینیشتین در این کتاب همواره از آیت ­الله بروجردی با احترام و بارها به لفظ "بروجردی بزرگ" یاد کرده و از شادروان پروفسور حسابی نیز بارها با لفظ "حسابی عزیز"...

    000/000/3 دلار بهای خرید این رساله توسط پروفسور ابراهیم مهدوی (مقیم لندن) با کمک برخی از اعضاء شرکت­های اتومبیل بنز و فورد و .. از یک عتیقه­ دار یهودی بوده و دستخط اینشتین در تمامی صفحات این کتابچه توسط خط شناسی رایانه ­ای چک شده و تأیید گشته که او این رساله را به دست خود نوشته است. هم اکنون این کتاب ارزشمند در حال ترجمه از آلمانی به پارسی – توسط دکتر عیسی مهدوی (برادر دکتر ابراهیم مهدوی) و توأم با تحقیق و ارائه منابع مذکور در متن (توسط اینجانب) می­باشد و بسیاری از متن آن ترجمه و تحقیق فنی شده است . اصل نسخه این رساله اکنون جهت مسائل امنیتی به صندوق امانات سری لندن – بخش امانات پروفسور ابراهیم مهدوی – سپرده شده و نگهداری می­شود. توضیحات بیشتر و شماره ثبت آن را برای اطلاع خوانندگان در آغاز برگزیده این کتابچه ارائه خواهیم داد.

    گزیده­ ای از آخرین رساله اینشتین: (DIE ERKLA"RUNG دی ارکلرونگ = بیانیه) ترجمه: دکتر عیسی مهدوی، تحقیق و پیشگفتار و پاورقی: اسکندر جهانگیری

    پیشگفتار:

    در اوائل سال 1382 شمسی (=2003م) پروفسور ابراهیم مهدوی ( تولد 1310 ش ) – مقیم لندن پس از سفری به آمریکا و آلمان و فرانسه و دیدار با برخی سرمایه­ داران شرکت اتومبیل سازی "فورد" در آمریکا و "بنز" در آلمان و "کنکورد" در فرانسه و جلب رضایت برخی از اعضاء آنها جهت کمک مالی برای خریداری این رساله گران­ قیمت بالاخره موفق شدند قرار داد خرید آن را از یک عتیقه­ دار یهودی را به امضاء برسانند. بهای این رساله که تماماً به خط خود انیشتین می­باشد سه میلیون دلار تمام شد که به این ترتیب سرشکن شده پرداخت گردید:

    1000000 دلار  BENZ به افتخار این که اینشتین آلمانی بود.

    1000000 دلار  FORD به افتخار این که در آمریکا میزیست و نیز به افتخار جان . اف. کندی . رئیس جمهور آمریکا ( مقتول 1963 م ) که در این رساله بارها اینشتین از وی نام برده و او را رئیس جمهور آینده آمریکا دانسته است حال آن که در 1954 م ( سال نگارش این اثر ) هنوز 7 سال به زمان انتخاب وی مانده بود! و این از پیشگویی­های اینشتین به شمار می­رود. نیز شاید سرنخ­ هایی از معمای حیرت­ انگیز ترور زنجیره ­ای خاندان کندی در این رساله موجود باشد که بتوانیم دریابیم چرا کندی کشته شد؟ راز این معما کجاست؟ چرا خانواده او نیز قربانی شدند؟ و چرا ... ؟

    500000 دلار : CONCORDE  به افتخار جناب لاوازیه – مقتول 1794 م در انقلاب / یا شورش / فرانسه – و نیز قانون بقای ماده او که در این رساله بارها یاد شده است.

    500000 دلار  : TITANICبه یاد بود کشته شدگان حادثه اندوه بار کشتی "تایتانیک" انگلیسی و نیز الکساندر فلمینگ انگلیسی (فوت 1955م) – کاشف پنیسیلین و از یاری کنندگان اینشتین در نگارش این رساله – بخش­ هایی که مربوط به اسرار علم پزشکی و زیست شناسی و داروشناسی آن می­شود.

    شخصیت­ های اصلی این رساله : آلبرت اینشتین (فوت مشکوک 1955 م) / الکساندر فلمینگ (فوت 1955م) آیت­ الله العظمی سید حسین بروجردی (فوت 1961میلادی) / نیلز بور (بوهر) شیمیدان و فیزیکدان دانمارکی که او نیز با اینشتین در نگارش این اثر همکاری می­کرد (فوت 1962م) / جان . اف . کندی ( مقتول 1963م) / علیرضا پهلوی ( مترجم و رابط ) (کشته شده بر اثر سقوط هواپیما توسط عناصر سازمان «کا. گ. ب» شوروی در 1954م (= 1333 ش – سال نگارش این رساله) / حمیدرضا پهلوی (مترجم و رابط فوت 1371 ش = 1992م ) که نیلز بور او را به اینشتین معرفی کرده و در آن زمان 22 ساله بود.

    سؤالی که اینجا مطرح می­شود این است که چرا سه تاریخ مرگ ( 1954 – 1955 و باز 1955م ) و نیز سه تاریخ مرگ (1961 – 1962 – 1963 م ) دقیقاً  پشت سر هم واقع شده؟ و چرا نویسنده (اینشتین) با همکار اصلی او در این نگارش (الکساندر فلمینگ) هر دو در یک سال (1955 م ) مرده ­اند ؟ و چرا یکی از مترجمین و رابط­ ها ( ع ... پ ... ) در همان سال نگارش رساله بر اثر سقوط هواپیما جان داده است؟ و باز چرا همین چند سال قبل دو فرزند مترجم و رابط دیگر (ح ... پ ... ) به نام ­های بهزاد و نازک در سن جوانی به طرز مشکوکی در خارج از ایران مسموم شده و مرده ­اند؟

    و بالاخره چرا باید این رساله از چنین شخصیتی (اینشتین) حدود نیم قرن مخفی بماند و چرا "صندوق امانات سری انگلیس" به بهانه پرهیز از ایجاد "یک رولوشن (= انقلاب خطرناک مذهبی" اجازه تکثیر این اثر علمی – مذهبی را تحت هیچ شرایطی به ما نمی­دهد؟

    سرآغاز متن کتاب، اولین عبارت کتابچه اینشتین خطاب به آیت ­الله بروجردی این عبارت آلمانی است :  Herzliche Gru``&e von Einstein = با صمیمانه­ ترین سلام­ ها از اینشتین محضر شریف پیشوای جهان اسلام جناب سید حسین بروجردی. پس از 40 مکاتبه که با جنابعالی بعمل آوردم اکنون دین مبین اسلام و آئین تشیع 12 امامی را پذرفته­ ام / که اگر همه دنیا بخواهند من را از این اعتقاد پاکیزه پشیمان سازند هرگز نخواهند توانست حتی من را اندکی دچار تردید سازند! اکنون که مرض پیری مرا از کار انداخته و سست کرده است ماه مرتس (مارس) از سال 1954 است که من مقیم آمریکا و دور از وطن هستم.

    به یاد دارید که آشنایی من با شما از ماه آگوست4 سال 1946 یعنی حدود 8 سال قبل بود5 . خوب به یاد دارم که وقتی در 6 آوگوست 1945 آن مرد ناپاک پلید6 اکتشاف فیزیکی من را – که کشف نیروی نهفته در اتم بود – همچون صاعقه­ ای آتشبار و خانمانسوز بر سر مردم بی دفاع هیروشیما فرو ریخت من از شدت غم و اندوه مشرف به مرگ شدم و در صدد برآمدم که موافقت نام ه­ای بین المللی به امضاء و تصویب جهانی برسانم.

    گر چه در این راه برای من توفیقی حاصل نشد ولی ثمره آن آشنایی با شما مرد بزرگ بود که هم تا حدی من را از آن اندوه عظیم خلاص نمود و هم بالاخره سبب مسلمان شدن پنهانی من شد. و چون این آخرین یادداشت من در جمع­بندی این چهل نامه است / برای خوانندگان گرامی ( بعدی ) نیز می­نویسم همانگونه که آقای بروجردی – مقیم شهر قم / در ایران – می­دانند : من در آگوست 1939 7طی نامه­ ای به روزولت – رئیس جمهور وقت آمریکا – او را از پیشرفت آلمان نازی – که در ابتدای جنگ جهانی دوم بود – در مسئله شکافتن اتم و آزاد کردن و مهار انرژی عظیم آن جهت کشتار و نابود کردن آنی برخی شهرها مطلع ساختم و اکیداً به او گفتم که برای بازداشتن آلمان نازی از این نقشه جنایت امیز ... باید ابرقدرتی چون آمریکا – که به نظر من عاقل­ ترین و ... خونسردترین ابرقدرت­ های دنیای فعلی است – سریعاً گروهی را مأمور بررسی و تحقیق علمی – در شکافتن هسته اتم – بنماید و به سرعت باید بمب اتم را بسازد چون دیر یا زود این سگ از زنجیر در رفته – یعنی آدولف هیتلر نژآدپرست خونخوار – آن (بمب اتم) را ساخته و چون ببیند از راه جنگ متعارف حریف تمامی دنیا نمی­ شود – حتماً متوسل به آن شده و لااقل چندین شهر بزرگ را هدف بمب اتمی خود قرار می­دهد. اما وقتی آمریکا ... آن را از قبل ساخته و اعلان نموده باشد یدگر امثال هیتلر دیوانه نمی­ توانند دنیا را به آتش بکشند! پس جناب پاپ پیوس دوازدهم نیز – که آغاز دوره پاپی وی برا مسیحیان کاتولیک جهان / از همان سال 1939 بود – فتوا به این امر صادر کرد و فقط اکیداً قید نمود که : هرگز نباید از این سلاح اتمی برای جنگ – حتی با خود نازی­های آلمان – استفاده شود سپس من نامه­ ای به محضر شریف پیشوای اسلامی آن زمان سید ابوالحسن (ابوالحسن اصفهانی – که مقیم نجف بودند – نوشتم / ایشان نیز در جواب گفتند که : از باب ناچاری لازم است که بمب اتم ساخته شود تا آلمانی­ ها بهراسند و دست به حمله اتمی به هیچ کشوری نزنند . ولی استعمال این سلاح مرگبار در قانون اسلام بطور کلی ممنوع است و هرگز نباید از آن – به نحو  ابتدایی – استفاده شود حتی علیه خود آلمان نازی باز تأکید می­کنم . تا آنجا که امکان دارد نباید سلاح اتمی بکار گرفته شود و باید با اسلحه متعارف با آلمان نازی مقابله کرد"

    آری! جهان در آن روزها وضعی اضطراری پیدا کرده بود . به حکم چنین بزرگ­ مردانی (از ادیان و مذاهب مختلف) من (اینشتین) ناچار بودم که روزولت را در جریان ساخت بمب اتم قرار دهم و این اقدام مانع عملکرد آلمان نازی شد و با این عمل من جان بسیاری از مردم دنیا نجات داده شد / اما افسوس که این فرمول به دست آن مرد دیوانه دیگر 6افتاد و توصیه­ های من و روزولت را از یاد برده / دچار وسوسه شیطانی شد و در حال مستی دستور داد که خلبان احمق و جنایتکار او در 6 اوگوست 1945 که دنیا تازه داشت طعم تلخ جنگ دوم را از یاد برده و صلح جهانی در حال استقرار بود – این بمب خطرزا را در هیروشیما فرو افکند !! بمبی که بقدر یک توپ بیشتر اندازه نداشت و به زمین نرسیده در آسمان شهر منفجر و شهری را مبدل به خاکستر کرد !! احساس می­کنم که هر گاه به یاد این حادثه می­ افتم چند ماه و یا چندین سال از عمرم کاسته می­شود و پیرتر می­شوم!! و من همان طور که در جنگ اول جهانی بین سال­ های 1914 – 1918 در صدد ارائه طرح صلح جهانی بودم و موفق نشدم / در این 6 سال سیاه جنگ دوم 1939 – 1918 نیز دائماً در تکاپو بودم که بنحوی بتوانم طرح صلح جهانی را ارائه بدهم / باز هم نتیجه نگرفتم!! گویا شکافتن هسته اتم بسیار آسان­تر بود از شکافتن قلب سخت و سیاه انسان!! براستی که این موجود دوپا (!) سرسخت­ترین موجودات جهان است !! ... و در مقیاس­ های کوچک­تر نیز همواره ناکام بوده ­ام / هنگامی که ورزش­ های رزمی از جمله کاراته / جودو/ و کنگ فو و مانند این چیزها {...} از شرق وحشی بی­ تمدن و خرچنگ خوار – یعنی چین و ژاپن و کره – به وسیله اروپا و آمریکا آمد / من از جمله مخالفان این گونه ورزش ها بودم و تأکید می­کردم که چنین آداب و رسول وحشیانه­ ای خشونت را در جامعه رواج می­دهد ... ولی همه مانند دیوار گچی (!) به من نگاه کردند و هیچ نگفتند و چنان که خود حضرتعالی (= آقای بروجردی برای من در جواب نامه ((ایکس – 25)) مرقوم فرموده ­اید // در اسلام ... حتی کندن یک مو یا ایجاد یک خراش سطحی و یا حتی اندک ناراحت ساختن یک انسان – غیر مجاز و ممنوع است !!// . آری ! سیاست فقط فکر لحظه ­های هیجان ­آور  را در سر می­ آورد / حال آن که این عملکردهای سیاسی همچون قوانین معادلات ریاضی نتایج و عواقبی جبران ناپذیر و غیر قابل دفع را در پی می­ آورد!! و اکنون ای جناب ... بروجردی، ای پیشوای خردمند و ای پدر مهربان بسیار از شما سپاسگزارم که در 1952 در پی مرگ (وایتسمن) – رئیس جمهور وقت اسرائیل هنگامی که من از شما تقاضای مشاوره کردم که / آیا ریاست جمهوری اسرائیل را – که رسماً و علناً به من (اینشتین) پیشنهاد شد و همگان مرا یک یهودی دنیا دیده و مهاجر از وطن می­دانستند – بپذیرم؟ / خود در جواب نامه ((ایکس – 32)) فرمودید: انسان خداترس و خردمند چنین پیشنهادی را هرگز نمی­پذیرد. هر کس به دنبال سیاست رفته آلوده شده است . پس شما خود را آلوده سیاست نکنید" لذا من (اینیشتن) نیز به بهانه اشتغالات علمی / این پیشنهاد را رد کردم.

    پی‌نوشت:

    1- Zwo"Iffach

    2 – Ma"rz

    3 – برابر با اواخر سال 1332 ش / یا اوائل سال 1333 ش

    4 – 5 – August تقریباً برابر با مرداد ماه 1325 شمسی

    6 – احتمالاً منظور وی : هاری ترومن (1945 – 1953) است



  • کلید واژه :

  • به قلم: *فونیکس*:: 89/4/8:: 2:51 عصر

    سانسور ، عمل کنترل سخن و نوشته وانواع دیگر بیان و ابراز وجود انسان‌ است.جلوگیری از بیان و نشر هر عقیده و اثری (ادبی ، هنری، سیاسی،دینی،فلسفی) که از دیدگاه نظام سیاسی یا اخلاقی که قدرت حاکم پشتیبان آنست ، زیان آور یا خطرناک شمرده شود . سانسور در جوامع بشری پیشینه ای دیرینه دارد ، اما کاربرد منظم آن از زمان اختراع چاپ به بعد است

     

     از ماه  گذشته حدود 70 رادیو و شبکه تلویزیونی خارجی از جمله تلویزیون فارسی بی بی سی، صدای آمریکا و دویچه وله آلمان هدف پارازیت اندازی ایران قرار گرفته اند.


     

     

    در جریان  انتخابات دهم و حوادث بعد از آن خشونت‌های زیادی از سوی حامیان نامزدهای شکست خورده صورت گرفت که به دلیل بی توجهی رسانه ملی و جنجال رسانه‌ای آشوبگران درباره حوادقی چون کهریزک و… در حاشیه قرار گرفتند متاسفانه با گذشت بیش از یکسال از این حادثه، صداوسیما، خبرگزاری ها و مطبوعات کشور هیچ گزارش و خبری در این مورد منتشر نکرده اند.

     

    بمب خبری اصطلاحا خبری است که هیچ رسانه ای نمی تواند از پوشش ان سر باز زند و در تمامی رسانه های دنیا به سرعت منتشر می شود به عبارت دیگر ارزش این خبر انقدر بالاست که هیچ رسانه ای نمی تواند انرا سانسور کند اگرچه این خبر کاملا مخالف سیاستهای ان رسانه هم باشد .در ایران بمب های خبری هم از طریق رسانه ها سانسور میشود.چرا نباید مردم افتضاحات و ناهنجاریها را به طور مستقیم ببینند؟به خاطر این که ایران کشور اسلامی است باید سرپوش روی فسادهای اخلاقی و... کشور بگذاریم؟

     


     


     

    طبق نتایج تحقیق چهار دانشگاه آکسفورد، کمبریج، هاروارد و تورنتو درباره سانسور سایت های اینترنتی در چهل کشور جهان  بیست و پنج کشور از میان کشورهای مورد تحقیق، سایت های اینترنتی را سانسور و مسدود می کنند. این پژوهش کشورهای آمریکای شمالی و اروپای غربی را دربر نگرفته است.به گزارش خبرگزاری آسوشیتدپرس، چین، ایران، میانمار، سوریه، تونس و ویتنام به شدت سایت های سیاسی را فیلترینگ می‌کنند.برپایه این گزارش، ایران، عمان، عربستان سعودی، سودان، تونس، امارات متحده عربی، و یمن در صدر کشورهایی قرار دارند که بیشترین سایت های اجتماعی، پورنوگرافی، قمار و همجنسگرایانه را فیلتر می کنند.ایران یکی از ?? کشوری است که گزارشگران بدون مرز« دشمنان اینترنت» می خواند. گزارشگران بدون مرز بارها از دولت ایران به دلیل زندانی کردن خبرنگاران و وبلاگ نویسان انتقاد کرده است.
     


     

    آزادی مطبوعات بادرنظرداشت قوانین مطبوعاتی هرکشورزمینه خوبی برای رشددموکراسی به شکل واقعی آن ، رشد وتکامل اقتصادی ، فرهنگ ، فعالیت های سیاسی ، اجتماعی وغیره تاثیرات به سزای داشته وازآن استفاده به عمل می آید.در این نمونه چرا مردم نباید بدانند محبوب ترین فوتبالیست کشورشان در حضور همه لباس ملی خود را به تمسخر گرفته و از کروات به عنوان نماینده جمهوری اسلامی ایران استفاده می کند و هیچ توجهی به تمدن و فرهنگ ایران ندارد؟

     

     رسانه ها در ایران جایگاه سانسور را درک نکرده اند و هنوز نمیدانند کدام خبر باید منتشر شود و باید از انتشار کدام خبر جلوگیری کرد؟چرا مردم ما نباید خیلی از واقعیت ها را بدانند؟دلیل گرایش مردم به رسانه های خارجی چیست؟آیا سانسور بیش از اندازه ی رسانه ی ایران دلیل این رویکرد است؟کدام مسئول پاسخ این سوالها را به ما میدهد؟

     مطالب بالا از وبلاگ مقابلarzeshiha.parsiblog.com

    ...........................................................................................................
    آری ... اینجا ایران اسلامی است...جوانان ما فارسی وان ببینند اما سی ان ان نبینند جوانان ما هر شبکه مبتضل را ببینند اما شبکه های خبری را نبینند(گرچه مخالف هستند) این یعنی چی چرا فرصت نقد و بررسی را میگیرید ؟ ما ایران اسلامی را میخواهیم ... ایران برای ماست اسلام برای ماست چرا برای پیشبرد سیاست خودتان ما را قربانی میکنید؟

    مگر رهبر ما نگفتند بصیرت و آگاهی چرا شماها مردم را احمق حساب میکنید

     از همه ی شما مسئولین خشمگین و ناراحتم!

    ایران به کجا می رود؟

    ........................................................................

    گفتگوی خبری دیروز احمدی نژاد و واکنش من

    جناب احمدی نژاد با شما هستم،

    مسئول مملکت نشده اید تا همه هر چه شما بگویی انجام دهندمگر قوای مقننه و قضاییه نوکر شما هستند

    ایران رهبر دارد جایگاه خودتان را بشناسید هر کسی گلیمی دارد

    میگویید همدلی. هرکس هرچه دولت گفت بگوید چشم می شود همدل! .... میگویید انتقاد کنید، انتقاد می کنند، لجبازی میکنید ،می گویید: تخریب است .

    برایتان متاسفم واقعا که شما را نشناخته بودم ..حیف این مردم پاک دل

    کارتان به جایی رسیده که در مقابل علما صف آرایی میکنید

    خودتان را اصلاح کنید حداقل تا زمانی که رئیس این قوه مجریه هستید.



  • کلید واژه :

  • به قلم: *فونیکس*:: 89/4/6:: 8:14 عصر

    دیروز به مسجد جامع شهرمون رفتم (مراسم اعتکاف بود)همه چادر سفید داشتن رنگ لباس همه شاد و روشن بود به ضمیمه حجاب کامل و اسلامی البته جز عده قلیلی که رعایت نمی کنن ولی زمینه اش رو دارن که حجابشون کامل تر بشه ... بله ، اینو می خواستم بگم کاش رنگ های شاد برای حجاب جایگزین چادر مشکی می شد به نظر اون موقع جاذبه بهتری داشت ...مگه پوشش به رنگ سیاه در اسلام مکروه نیست... و اگه بعضی آقایون در افکارشون یه شستشویی داشته باشن خیلی خوب میشه .... برای آقایون مریض دل فکر کنم فرقی نداره که یه خانمی باحجاب باشه یا بی حجاب چشم هاشون رو مثل چشم جغد زوم میکنن روی خانم ها نمی دونم دنبال چی میگردن ؟ آخه از این چادر سیاه تو چی می خوای؟

    درصد زیادی از این قضیه مربوط به نوع پوشش خانوما در خونه اس ... بقیه اش رو می تونید تشخیص بدید...

    به خبر زیر توجه کنید:

    دختران مسلمان ترک که با ممنوعیت حجاب در برخی مراکز آموزشی و عمومی مواجه هستند،با گذاشتن کلاه گیس روی روسری به جنگ ممنوعیت حجاب رفته‌اند.

     
     
    این دو عکس از نشریه "حریت" ترکیه می‌باشد که این ترفند دختران مسلمان را نشان می‌دهد.
     
    خیلی تکان دهنده و عجیبه...چه اعتقادی چه اراده ای !!!
    ایران به کجا می رود؟
    خبر هولناک تر این که :
    مصرف لوازم آرایشی در ایران به حدی رسیده که صدای خبرگزاری آسوشیتدپرس هم درآمده است ، به گزارش بانکی دات آی آر ، این خبرگزاری طی گزارشی به بررسی بازار لوازم آرایشی در ایران پرداخت .با هم این گزارش را می خوانیم:  لوازم آرایشی مانند رژلب و لاک ناخن، که بعد از انقلاب اسلامی در ایران تحریم شده بود ، در سال های اخیر آن چنان فروشی داشته است که این کشور اکنون دومین مرکز تجاری بزرگ محصولات آرایشی در خاورمیانه است. ادامه مطلب...

  • کلید واژه :

  • به قلم: *فونیکس*:: 89/3/31:: 4:22 عصر

    یکی از سخت ترین کارهای دنیا نوشتن از مردان بزرگ است. مخصوصاً وقتی بخواهی ابر مردی چون مصطفی چمران را در 0003 واژه بگنجانی. چه بنویسی؟ چند واژه سهم شجاعت این مرد می شود؟ چند واژه برای مقام علمی اش؟ چند واژه برای مبارزاتش؟ هنرش را چه کنی؟ عرفانش چه می شود؟ و امان از عشق و سوختن شمع... گمان کن، معجزه ای شد و تمام این پرده ها در این یک مشت واژه گنجید. آیا مصطفی همین بود؟ سوال ها در برابر چشمانت رژه می روند، جواب ها هم. سوال های بی جواب و جواب هایی که روحت را آرام نمی کنند و خود سوال می شوند.

    سرگردان و پریشان راهی می شوم. در شلوغی خیابان 51 خرداد- نرسیده به چهار راه سیروس- گذری قدیمی است، گذر سرپولک. شاید جواب برخی سوال ها در خانه پلاک هفت گذر سرپولک باشد، خانه پدری مصطفی که اینک بازسازی شده و برای خودش موزه ای است. عکس بزرگی از مصطفی در میان یاران رزمنده اش که بر پیشانی دیوار کاهگلی نشسته، بهترین راهنماست.

    ساعتی بیشتر به غروب آفتاب نمانده و در بسته است. زنگ می زنم. دوستی جوان در را باز می کند و داخل می شوم. قرار می شود اول گشتی در خانه بزنم و سپس با آقای نجابت که مسئول موزه است، گپی داشته باشیم.

    وارد حیاط می شوم. حوضی سنگی و تک درختی بلند با تنی زخمی که اگر گوش جان داشتم، حتماً از مصطفی گفتنی ها داشتند. اولین چیزی که به ذهن می رسد، آرامش عجیب خانه است. آرامشی که مانند مه تو را نیز دربرمی گیرد. انگار نه انگار که اینجا یکی از شلوغ ترین مناطق تهران است.

    در ایوان روبرو، تندیسی فلزی از مصطفی است. نشسته است. به دیوار تکیه داده، پاهایش را دراز کرده و کتابی در دست دارد. جلو می روم و سرکی می کشم. کویر شریعتی را می خواند. از پله های ایوان بالا می روم و وارد اولین اتاق می شوم. اتاق دوران کودکی و تحصیل مصطفی. دیوارها پر است از مدارک تحصیلی اش. از کارنامه های دبستان که جلوی قسمت اخلاق، همیشه خوب نوشته شده تا مدرک دکترای فیزیک پلاسما از دانشگاه برکلی در آمریکا.

    اتاق بعدی بزرگ تر و زمینه دیوارها قرمز است و عکس هایی از دوران حضور او در آمریکا، لبنان و کردستان را بر سینه دارد. برخی از نقاشی های مصطفی هم هست. تابلو عروج که مرغی را در حال پرواز به سوی خورشید از دریایی تاریک و طوفانی نشان می دهد و تابلو انفجار نور که شمعی است در تاریکی. اینجاست که می گویم جواب های مصطفی هم خودشان سوال هستند. شمع یکی از نشانه ها برای شناخت اوست. آنقدر دوستش دارد که به همسرش غاده نیز در روز ازدواج، شمع هدیه می کند! آری شمع یکی از راه های رسیدن به مصطفی است اما ما آدمهای معتاد به روزمرگی و سرخوش از برق اجناس بنجل در زیر نور لامپ های هزار واتی، از شمع چه می فهمیم؟

    ساعت و جانماز و عینک مصطفی هم آنجاست و گچی که شاید روزی پای مجروح مصطفی را در آغوش داشته است. گوشه ای از دیوار قفسه ای کتاب است. دوست دارم بدانم چه کتاب هایی می خوانده است. الجزایر و مردان مجاهد، عارف و صوفی چه می گویند؟ ، نابسمانی های روشنفکران، خاطرات شارل دوگل، سیری در اندیشه سیاسی عرب، چندین شماره از ماهنامه دانشمند و...

    به اتاق آخر می روم. اتاق عکس های خوزستان. روی میز، آرشیوی نه چندان قطور از مطبوعات است. مطالبی از چمران و درباره چمران. کیهان، 26 آبان 1359 مقاله ای به قلم مصطفی با این عنوان؛ جنگ: آزمایشگاه خدا... و مصاحبه ای با میزان در 29 شهریور 59 با این تیتر؛ اگر کسی بدون تخصص مسئولیت کاری را پذیرفت تقوی هم ندارد.

    مجاور اتاق خوزستان هم، آشپزخانه منزل است، با تنوری کوچک، خمره ای تقریباً بزرگ، سماوری کهنه و چند آسیاب دستی.

    به سراغ آقای نجابت می روم و به گفت و گو می نشینیم و از مصطفی حرف می زنیم. اینکه چرا او در حد و اندازه خودش، خصوصاً برای نسل جوان گمنام است. چرا در پاساژهای خیابان انقلاب انواع و اقسام پوسترهای چه گوآرا یافت می شود و دریغ از یک پوستر چمران. همسر آمریکایی مصطفی که با او در تظاهرات ضد شاه هم شرکت می کرده و روحیه انقلابی داشته، اینک کجاست؟ اصلاً زنده است؟ فرزندانش چه می کنند؟ چه تصوری از پدرشان دارند؟ اصلاً او را می شناسند؟

    حرف هایمان بیشتر به یافتن سوالات گذشت. دیگر وقت رفتن بود. از مهمان نوازی دوستان تشکر می کنم و بیرون می آیم. گذر سرپولک هم با تمام دور و درازی اش تمام می شود و مرا با سوالات بیشتری در هیاهوی شهر غرق می کند.

    گفته اند «الفضل ما شهدت به الاعداء». آنچه می خوانید مواردی از ده ها گزارش ساواک درباره مصطفی(منتشر شده از سوی مرکز اسناد تاریخی) است. او از اول هم برای تاریک پرستان خطرناک بود، چه آن روز که دانشمند بود و چه آن وقتی که چریکی خانه به دوش شد. کنار هم گذاشتن این قطعات کوچک، شاید بتواند کمک اندکی به تکمیل پاسخ معمای مصطفی باشد.

    گزارش خبر

    شماره: 111/315

    تاریخ: 13/3/46

    موضوع: استخدام دکتر چمران ساوه ای

    یکی از هدف های دکتر مجتهدی (رئیس دانشگاه صنعتی آریامهر) از مسافرت به آمریکا استخدام دکتر چمران ساوه ای بود و چون نامبرده تا سال 1968 با دانشگاه قرارداد بسته و نمی تواند قبل از این تاریخ به ایران مراجعت نماید.

    مشخصات ظاهری- شخصی است محجوب-مؤدب- با شخصیت- باسواد- مرموز- دیرباور- بدبین- دقیق- ضعیف الجثه و بالاخره شیک پوش

    ضمناً نامه پیوست از طرف اداره مهاجرت به سرپرستی ارسال شده مبنی بر اینکه از آدرس دکتر چمران ساوه ای خبری ندارد.

    نظریه: اداره مهاجرت با آنهمه عرض و طول و هزاران نفر کارمند ورزیده و صدها میلیون دلار بودجه سالیانه نتوانسته است از نامبرده خبری داشته باشد در کشوری مانند آمریکا که همه چیز حساب و کتاب و نظم دارد و اداره مهاجرت آن از کوچکترین کارهای اتباع خارجی آگاهست چطور ممکنست که آدرس شخصی را که مدت 5 تا 6 سال است در یکی از دانشگاه های معتبر آمریکا تدریس می کند معلوم نباشد.

    ¤¤¤

    سازمان اطلاعات و امنیت کشور

    به: ریاست ساواک

    از: اداره کل سوم

    شماره: 22672/312

    تاریخ: 10/4/46

    موضوع: مصطفی چمران ساوه ای فرزند حسن دارای شناسنامه شماره 42610 صادره تهران- متولد 1311- شغل استاد دانشگاه صنعتی آریامهر

    نامبرده بالا پس از طی دوره مهندسی رشته برق دانشکده فنی تهران در سال 36 جهت ادامه تحصیل با گرفتن کمک هزینه تحصیلی به آمریکا عازم گردیده و طبق سوابق موجود در سال 40 به عضویت انجمن دانشجویان ایرانی مقیم شمال کالیفرنیا انتخاب و با شرکت در تظاهرات دانشجویان ناراحت فعالیت های مضره خود را شروع و در سال 41 هنگام تشریف فرمایی اعلیحضرت همایون شاهنشاه آریامهر به آمریکا به اتفاق همسر آمریکایی خود در تظاهرات بر علیه معظم له شرکت و به علاوه در طرح ریزی و تهیه مقدمات این تظاهرات سهیم و دخیل بوده است. ضمناً نامبرده از تاریخ 6 الی 11 شهریور 43 در یازدهمین کنگره دانشجویان وابسته به جبهه ملی شرکت و سخنرانی نموده و از طرفی یکی از گردانندگان فدراسیون دانشجویان ایرانی در آمریکا و از رهبران کمیته مرکزی جبهه ملی در آن کشور معرفی گردیده است.

    علیهذا باتوجه به اینکه با استخدام مشارالیه در دانشگاه صنعتی آریامهر موافقت و نامبرده قریباً به کشور وارد خواهد شد خواهشمند است دستور فرمائید با استفاده از وجود منابع و سایر امکانات موجود مترصد باشند به محض ورود مشارالیه به ایران او را شناسایی و اعمال و رفتارش را دقیقاً و بطور غیرمحسوس تحت نظر قرار داده و از نتایج حاصله به موقع این اداره کل را مستحضر سازند. ضمناً یک قطعه عکس وی متعاقباً ارسال خواهد شد.

    ¤¤¤

    گزارش خبر

    به: 315

    از: آمریکا

    شماره: /315

    تاریخ: 17/1/47

    موضوع: دکتر مصطفی چمران

    در دو هفته گذشته نامبرده در جواب فرهاد پرتوی (رئیس کنفدراسیون دانشجویان ایرانی در آمریکا) درباره ماتریالیسم دیالتیک صحبت می کرد و اظهارات ایشان جنبه علمی داشت و تمام سؤال جواب ها درباره موضوع مذکور در بالا بود این جلسه ها روزهای سه شنبه از ساعت 19 تا 22 و بعضی اوقات تا ساعت 1 نیمه شب ادامه پیدا می کند نامبرده از محصلین دانشکده فنی دانشگاه تهران می باشد بنا به گفته خود وی در جلسه ختم غلامرضا تختی در خانه ایران از موقع شلوغی و سر و صدای دانشکده فنی و کشته شدن سه نفر دانشجو با جبهه ملی و مخالفین شاهنشاه آریامهر همکاری داشته و بعدها از دانشگاه کالیفرنیا در شهر برکلی درجه دکترا دریافت کرده و فعلا مشغول کار است مشخصات نامبرده به شرح زیر است. دارای قد متوسط است و عینک ذره بینی می زند و موی سرش ریخته و طرف راست صورتش دارای خال است.

    ¤ ¤ ¤

    گزارش خبر

    به: 315

    از: آمریکا

    شماره: 714/315

    تاریخ: 22/3/47

    موضوع: جلسه روز 17/2/47 خانه ایران در برکلی

    شب سه شنبه 17/2/47 از ساعت 00/8 جلسه سازمان دانشجویان ایرانی شمال کالیفرنیا در خانه ایران تشکیل گردید در این جلسه دکتر چمران درباره سیاه پوستان آمریکا و انقلاب اخیر آنها صحبت کرد. پس از مقدمه ای از چگونگی آمدن سیاه پوستان به آمریکا گفت که آنها را به عنوان برده و اسیر در ته کشتی ها می ریختند. برای کار در مزارع و کارگاه ها به آمریکا می آوردند و پس از این مقدمه تقریبا طولانی شروع کرد به خواندن قسمتی از نوشته های (یکی از رهبران مسلمانان سیاه پوست که چند سال قبل کشته شد) قسمت های اول مربوط به جریان زندگی او و اینکه پدرش به دست سفیدپوستان و دشمنان آزادی در موقعی که 6 ساله بود به قتل رسیده بود و ادامه داد که بالاخره او پس از پیوستن به مسلمانان سیاه پوست آمریکا جزو پیروان آنها شد و بعدا پس از سفری که به مکه کرد از رهبر آنها یعنی محمد عالیجا جدا شد و اظهار نمود که اسلام در حقیقت بهترین مذهب است و آنکه مسلمان واقعی است باید در احقاق حق و به دست آوردن آزادیش به انقلاب پردازند و در این راه از هیچ چیز و پیشامدی ترس و وحشت نداشته باشد و تا مادام که به هدف خود و آزادی خود نرسد مردانه مبارزه نماید سخنرانی نامبرده تا ساعت 10 ادامه داشت و در این ساعت پس از اینکه یک عده سؤال هایی در این باره از وی کردند در حدود ساعت 5/10 جلسه تمام شد.

    ¤ ¤ ¤

    گزارش خبر

    به: 315

    از: آمریکا

    شماره: 1160/315

    تاریخ: 16/5/47

    ... نامبرده ]مصطفی چمران[ گفت من به آن عده از دوستان که با دیانت و مذهب مخالفت دارند توصیه می نمایم که مخالفت شما با متدینین و مذهب مثل مخالفت محمدرضا پهلوی نباشد زیرا او با اینکه سران مذهبی ایران را که با دستگاه ظالمانه او مخالف هستند و می کوشند او را سرنگون سازند به این طریق رفتار می کند و آنها را به زندان انداخته و تبعید می کند و در عوض خودش از دعای تبریک عده آخوند خائن و بی سواد برخوردار است و برای فریب ملت و گمراهی عده زیادی هر کجا که بخواهد برود در فرودگاه قبل از پروازش در گوش او دعای سفر می خوانند و در جلوی مرقد مطهر حضرت امام رضا در مقابل دوربین های تلویزیون و عکاسی خم و راست می شود و با نماز خواندن مثل گربه زاهد به عوام فریبی می پردازد پس شما اگر می خواهید با دین مخالفت کنید با این قسمت هایش مخالفت نمائید و در خاتمه سخنانش به اقدامات آیت الله خمینی و زندان و تبعید او اشاره کرد.


    ¤¤¤
    ادامه مطلب...


  • کلید واژه :

  • <   <<   6   7   8   9   10   >>   >


    257321:کل بازدید
    5:بازدید امروز
    4:بازدید دیروز
    پیوندهای روزانه
    فونیکس کیه؟
    *آوای ققنوس*
    هستم یا نیستم

    یــــاهـو

    لوگوی خودم
    *آوای ققنوس*
    لوگوی دوستان


















































    لینک دوستان

    عاشق آسمونی
    نگاهی به اسم او
    چون دلارام می زند شمشیر...............سر ببازیم ورخ نتابیم
    بندیر
    ابوحامد
    شب و تنهایی عشق
    روانشناسی آیناز
    آوای قلبها...
    یادداشتها و برداشتها
    رنگارنگه
    نور
    خط سوم
    بهونه های بارونی
    موعود
    خط بارون
    شریعت پاینده
    کوله پشتـــــــــــــــــــــی
    برو بچه های ارزشی
    آرامش جاویدان در پرتو آموزه های اسلام
    عاشق دلباخته
    امیدزهرا
    نازی
    عشق من هیچ وقت تنهام نزار
    دکتر علی حاجی ستوده
    کشکول
    انا مجنون الحسین
    السلام علیک یا امام الرئوف
    آخرین منجی
    اسلحه پر
    بیا تو حالشو ببر
    خلاقیت
    اختلالات روانی اضطراب خشم افسردگی...
    دوست داشتنی ها
    دهشک(ده اشکانیان)
    سرگیجه
    سرگیجه
    دیــار عـاشقـان
    وبلاگ خودرازیباترازانچه که هست کنید
    نامه ی زرتشت
    ● باد صبا ●
    نیار یعنی آرزو
    سلطان عشق
    کابووس
    مسیح اندیمشک
    پرواز
    موتور سنگین ... HONDA - SUZUKI ... موتور سنگین
    (جزر و مد)
    صدرا
    شهید محمدهادی جاودانی (کمیل)
    برای خدا و تنهایی هام
    انتظار
    به سوی حقیقت
    گل یخ
    شیفته
    نـو ر و ز
    کلبه تنهائی من
    Lovely
    ??? در جستجوی عشق برتر ???
    یوسف
    desperado bug
    ترنم باران
    جوکستان ، اس ام اس ، جوک ، لطیفه ، طنز ،jok+sms
    ساغر
    به خود آییم و بخواهیم،‏که انسان باشیم...
    سینا گیتاریست
    سودای مهتاب
    نوکران مولا
    حرف و حدیث های دو مهندس
    سپیدار
    امیر امینی
    رقص در غبار
    دل مجنون
    حسین اکبری
    . این وبلاگو همینطوری لینک کردم
    امین
    هرگز عاشق نشو

    تست خودکار سرعت اینترنت شما
    شمیم یار
    غزه
    غزه را آزاد کنید
    لعنت بر ما
    از رهبر چه می دانید ؟

    فریاد بی صدا
    دسته بندی یادداشت ها
    دست نوشته های من[45] . رهبرم[2] . سیاسی[2] . عید[2] . غزه[2] . فلسطین - غزه . مذهبی . مولانا . وظیفه . ولادت . شعر . gazza . آموزش . پزشکی . خبر . خبر روز . خدا . خیلی خواندنی .
    بایگانی
    گل سرخ 1
    گل سرخ 2
    گل سرخ3
    گل سرخ4
    گل سرخ5
    گل سرخ 6
    گل سرخ7
    گل سرخ8
    گل سرخ9
    گل سرخ10
    گل سرخ11
    گل سرخ12
    گل سرخ13
    گل سرخ14
    گل سرخ15
    گل سرخ16
    گل سرخ17
    گل سرخ18
    گل سخ 19
    گل سرخ 20
    گل سرخ 21
    گل سرخ 22
    گل سرخ23
    گل سرخ24
    گل سرخ 25
    خرداد 89
    تیر 89
    شهریور 89
    اسفند 89
    فروردین 90
    تیر 90
    مرداد 90
    شهریور 90
    دی 90
    آبان 90
    اسفند 90
    دی 91
    اشتراک
     

    وب سایت ختم قرآن مجید